با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
موفق ترین بازیگر جوان سینمای ایران در دهه 80 کیست ؟
از وقتي سينماي ايران در دهه 70 به اين صرافت افتاد كه از نقش ستارهها بهعنوان عاملي در جذب مخاطب استفاده كند بازيگران جوان زيادي پا به اين عرصه گذاشتند و مدتي اين وظيفه را به دوش كشيدند. ابوالفضل پورعرب و نيكي كريمي پاياني بودند بر دوره حكمراني ستاره فيلمهاي اكشن آن زمان جمشيد هاشم پور. در همان زمان مسعود كيميايي، فيلمسازي بود كه ستارهها از فيلمهايش متولد ميشدند؛ فيلم «ضيافت» را با حضور تعدادي از بازيگران جوان و ناشناخته تهيه كرد و فريبرز عربنيا و پارسا پيروزفر از همين فيلم در مسير ستاره شدن قرار گرفتند. عرب نيا با وجود ستاره جوان ديگري كه هديه تهراني نام داشت، جوان اول سينما شد و پيروزفر در فيلم «مرسدس» كيميايي بازي كرد كه در آن هم با تولد ستاره ديگري بهنام محمدرضا فروتن همراه بود. امين حيايي هم در همين دوران آرام آرام از نقشي كوچك در سريال «آپارتمان» به نقشهاي كليدي و اصلي رسيد. عمر ستارهها در سينماي ايران كمي پايينتر از استاندارد سينماي سطح اول دنياست و همين موضوع باعث شد، تقريبا هيچكدام از ستارههاي نسل بعد از دهه 70 بهطور امروز آن شكوه و جلال را نداشته باشند البته ستاره جديدي روي كار نيامده و پديدهاي هم در راه نيست و ستارههاي اكنون سينماي ايران همانهايي هستند كه بعد از نسل فروتن، پيروزفر و حيايي پا به سينما گذاشتند. بهرام رادان با «شور عشق» در آغاز جريان قرار داشت، شهاب حسيني از تلويزيون و اجراهاي تلويزيوني، آرامآرام خودش را به اينجا رساند، پديده محمدرضا گلزار سرفصل تازهاي بود و بهداد هم جذابيت در بازيگري را در نقشهاي جوان با خود بههمراه آورد.
اعتقاد من اين است كه من «خاص»زاده شدم، فكر كردم، خواستم، انجام دادم و هستم!
ژوزه مورينيو يا آقاي خاص را همه ميشناسند، حتي اگر غير فوتبالي باشند. وقتي عادل فردوسيپور و مزدك ميرزايي لب به نكوهش سرمربي پرتغالي رئالمادريد باز ميكنند، يعني تنفر كارشناسان و البته گزارشگران فوتبال كشورمان از آقاي خاص مشهودتر از هميشه است و كاسه صبر آنها لبريز شده است. پسر ژوزه فيليكس مورينيوي دروازهبان، حالا جزو مشهورترين مربيان دنياست. مشخص نيست دليل اين همه نفرت از اين مربي كاربلد چيست؟
مورينيو از سال 2002 تاكنون با هر تيم حداقل يك جام كسب كرده و بهتر بود بهجاي آقاي خاص او را آقاي جام صدا ميزدند. دو قهرماني در ليگ، قهرماني در جام حذفي و سوپرجام پرتغال به همراه قهرماني در جام يوفا و ليگ قهرمانان، نام مورينيو را بر سر زبانها انداخت و مالك ميلياردر روسي چلسي را بر آن داشت تا وي را به استمفورد بريج بكشاند تا شاهد دوران طلايي چلسي باشيم. سه قهرماني در ليگ برتر، قهرماني در كارلينگ كاپ، جام اتحاديه و خيريه به همراه آبيهاي لندني حاصل فعاليت آقاي خاص در فوتبال جزيره است. مادريديها به همراه خاص بيش از يك بار موفق به شكست پپ و بارسلونا نشدهاند وآن هم در فينال كوپا دل ري بود كه باعث شد يك جام از چنگ تيم رقيب در آورند و پس از 18 سال قهرمان جام حذفي شوند.
گفتو گوي اختصاصي با پائولو كوئيلو: من ايران را دوست دارم
ن اتفاق، واقعا يك اتفاق بود، حتي حالا هم برايم عجيب است كه از آن صحبت ميكنم چرا كه اين فقط يك اتفاق برنامهريزي نشده بود
اين اتفاق، واقعا يك اتفاق بود، حتي حالا هم برايم عجيب است كه از آن صحبت ميكنم چرا كه اين فقط يك اتفاق برنامهريزي نشده بود، حين راه رفتن در خيابانهاي ونيز -در تعطيلات نوروزي- چهرهاي را ديدم كه ميشناختم، طبيعي بود كه اول فكر كنم اشتباه كردهام؛ فكر كردم او شبيه آن كسي است كه بارها عكسهايش را ديدهام اما آنقدر شبيه عكسها بود كه بالاخره به ترديدم غلبه كردم و جلو رفتم: «ببخشيد، شما آقاي پائولو كوئيلو نيستيد؟» لبان مرد به لبخند باز شد: «چرا» باورم نميشد او پائولو كوئيلو بود، نويسنده كه بيشتر كتابهايش را خوانده بودم، جالب بود كه او هم باور نميكرد كسي او را در خيابان يك كشور بيگانه شناختهباشد.
احسان عليخاني، مجري جوان اما باتجربهاي كه پس از اجراي متفاوت برنامههايي مثل «ماه عسل» شهرت فراواني يافته، فارغالتحصيل مديريت بازرگاني از دانشگاه تهران است.
احسان عليخاني، مجري جوان اما باتجربهاي كه پس از اجراي متفاوت برنامههايي مثل «ماه عسل» شهرت فراواني يافته، فارغالتحصيل مديريت بازرگاني از دانشگاه تهران است. فعاليت هنرياش را با كار بهعنوان دستيار كارگردان شروع و اولينبار در برنامه تلويزيوني «پسرهاي ايروني» به عنوان مجري، جلوي دوربين رفت و بعد از اجراي برنامه «جزر و مد» با «ماه عسل» يك چهره شد. او در برنامه تحويل سال 1390 يك ماراتن اجراي 11 ساعته داشت و توانست اين اجرا را به تجربهاي متفاوت براي بينندگان تلويزيوني بدل كند.
گفتگوی مفصل با فرزاد فرزین که این روزها با شلیک می تازد
فرزاد فرزین : از بازی در فیلم کنسرت روی آب پشیمانم!
فرزاد فرزین با انتشار آلبوم «شلیک» توانست یکی از رکوردداران پاپ سال 90 و البته سال 91 باشد، درگیر و دار حاشیه هایی نیز بوده که نامش را در متن اخبار موسیقی چند ماه اخیر قرار داده است و این ها همه در مصاحبه پیش رو بی پاسخ نمانده اند.
وضعیت سینما با اکران فیلم های بی روح از کارگردان هایی که روزگاری سرشان قسم می خوردیم، ناگفته پیداست. تئاتر هم وضع بهتری ندارد و البته که در حوزه هنرهای تجسمی هم فقط باید چشم به حراج های آن طرف آبی داشته باشیم. در میان این بلبشو که عیار تشخیص خوب از بد به حد کافی نامعلوم است، موزیک پاپ دوباره در حال شروع حیاتی دوباره است. می توانید نام این اتفاق را بگذارید استفاده از فضای باز.
دیروز بعد از مدتی بدحالی و دست و پنجه نرم کردن با سرطان،ایرج قادری، بازیگر و کارگردان قدیمی سینمای ایران دار فانی را وداع گفت. جالب اینکه او بلافاصله بعد از فوتش در مقبره بی بی سکینه کرج به خاک سپرده شد
دیروز بعد از مدتی بدحالی و دست و پنجه نرم کردن با سرطان،ایرج قادری، بازیگر و کارگردان قدیمی سینمای ایران دار فانی را وداع گفت. جالب اینکه او بلافاصله بعد از فوتش در مقبره بی بی سکینه کرج به خاک سپرده شد در حالیکه نه مراسم تشییع و نه خاکسپاری با حضور هنرمندان و مردم سینمادوست برگزار نشد. بعد از اعلام خبر فوت این کارگردان، خیلی از اهالی هنر درمورد او حرف زدند. اظهار نظر آنها را بخوانید.
*حامد بهداد در صفحه شخصی اش نوشت:
ایرج قادری عازم سفر است من بسان یک چشم انتظار دلشکسته مانند یک یاس واقعی از همه سفرهای طولانی و بی بازگشت غمگینم من گمان می کنم مدتی است کمتر یکدیگر را دوست می داریم من گمان می کنم شاید چیزهایی باعث شده که مثلا شما از من دلخور باشید یا هرچیز دیگر. خب عذر خواهی می کنم . آیا این باعث نمی شود کمی دلتان به رحم آید؟ یادتان نیست؟ تاراج را دیده بودید؟ دادا را چطور ؟ پشت و خنجر را کجا دیدید در سینما یا در ویدئو یا برادرکشی ، کوسه جنوب ، کوچه مردها را یادتان هست ، ایرج قادری چطور؟ فردین مرد آخر این چه برزخی است می خواهم زنده بمانم. یه کاری کنید خاطره هامان به تاراج رفت عجب حکایتی است.
گفتگو با دو جوانی که دو پورشه 200 میلیونی برنده شده اند
بی خیال پورشه زندگی را عشق است!
آدم های داستان ما از زمانی که اسباب بازی هیجان انگیز میلیونی و صفر کیلومترشان را تحویل گرفته اند، نه تغییر کرده اند و نه برای پولش نقشه کشیده اند. آنها از همان روز اول تصمیم گرفته اند قانون زندگیشان با این اتفاق ها تغییر نکند.
فکر می کردیم کسی که جایزه خوش شانسی 200 میلیونی را برده حتما تا الان از سر هیجان همه موهای سرش را کنده یا در همین مدت کم تغییرات اساسی در شیوه زندگی اش ایجاد کرده؛ حتی گزینه های مسافرت های عجیب و غریب، خانه و ویلا خریدن، بازاری شدن و بی خیالی درس و مشق هم روی میز بود.
خود شما اگر شب می خوابیدید و صبح یک دفعه ای یک پورشه 200 میلیون تومانی، دم در منزل برایتان پارک می کردند و می گفتند: «بیایید ماشین تان را ببرید تو»! چکار می کردید؟ حتما تا مدت ها از اینکه به کدام رویایتان می خواهید عمل کنید خوابتان نمی برد؛ اما آدم های داستان ما از زمانی که اسباب بازی هیجان انگیز میلیونی و صفر کیلومترشان را تحویل گرفته اند، نه تغییر کرده اند و نه برای پولش نقشه کشیده اند.
آنها از همان روز اول تصمیم گرفته اند قانون زندگیشان با این اتفاق ها تغییر نکند. حتی اگر رویای 200 میلیون تومانی شان توی خانه پارک شده بماند. البته الان اول قصه است، بعدش را خدا می داند. فعلا حرف های قهرمان های خوش شانس داستان ما را بخوانید، قهرمان هایی که مدت زیادی از برنده شدنشان نگذشته است.
از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان، قرار بود با برنده های خوش شانس مزبور، درباره سرعت 300 کیلومتر در ساعت و ماشین بازی و رویاهای میلیونی صحبت کنیم. چیزهایی که احتمالا اگر خودمان به آن می رسیدیم، حتما می خواستیم تجربه اش کنیم، اما وقتی کنارشان نشستیم و با هیجان و وسواس سوال هایمان را پرسیدیم، دیدیم بچه ها در دنیای دیگری سیر می کنند و برایشان بردن پورشه یا پراید تفاوتی ندارد، جوان هایی که می گویند: «برایشان تغییر نکردن مهم تر است، حتی اگر برنده پورشه آن هم فقط با یک بلیت 30 هزار تومانی شده باشند.»