با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
1. صبح ها که از خواب بیدار می شوید، دستگاه عیب سنج و ایرادگیر وجودتان را از کار بیندازید. قول می دهم؛ خورشید درخشان تر، پرنده ها خوش آوازتر، مردم مهربان تر و حتی کسب و کارتان پربرکت تر خواهد شد.
جام نیوز : پس از جریان جنگ صفّین و تحمیل ابوموسى اشعرى براى حکمیّت؛ و بعد از به وقوع پیوستن جنگ نهروان با خوارج، سه نفر از بزرگان خوارج که حضرت على(ع) را تکفیر کرده بودند تصمیم گرفتند تا به عنوان خونخواهى، سه نفر از والیان و سران حکومتى را ترور نمایند.
یکى عبدالرحمن بن ملجم مرادى بود که ترور امیرالمؤمنین، امام على(علیهالسلام) را در کوفه؛ و دیگرى بَرک بن عبدالله که او ترور معاویه را در شام؛ و سومین نفر عمر بن بکر، که ترور عمرو بن عاص را در مدینه به عهده گرفت.
و بعد از آن که هر سه منافق، هم قسم شدند که یا کشته شوند یا هدف شوم خود را به اجراء درآورند، هر کدام به سوى هدف مورد نظر خود رهسپار شدند.
و عبدالرّحمن پس از آن وارد کوفه شد، روزى در یکى از کوچههاى کوفه، زنى را به نام قُطّام که پدرش در جنگ نهروان کشته شده بود ملاقات کرد.
و چون قطّام، زنى بسیار زیباروى و خوش اندام بود؛ و عبدالرّحمن نیز از قبل مذاکراتى با او براى خواستگارى کرده بود، پس شیفته جمال او گردید و نسبت به آن اظهار عشق و علاقه نمود؛ و سپس پیشنهاد ازدواج به قطّام داد.
قطّام در پاسخ گفت: در صورتى با پیشنهاد تو موافقت مىکنم که سه هزار درهم و یک غلام مهریهام قرار دهى، مشروط بر آن که علىّ ابن ابى طالب را نیز به قتل برسانى.
عبدالرّحمن براى امتحان قطّام گفت: دو شرط اوّل را مىپذیرم؛ لیکن مرا از قتل علىّ معاف دار.
قطّام گفت: خیر، چون شرط سوّم از همه مهمتر است؛ و اگر مىخواهى به کام و عشق خود برسى، بایستى حتما انجام پذیرد.
عبدالرّحمن وقتى چنین شنید، گفت: من به کوفه نیامدهام، مگر به همین منظور.
پس از آن، قطّام هر ساعت خود را به شکلى آرایش و زینت مىکرد و در مقابل عبدالرّحمن به طنّازى و عشوهگرى مىپرداخت تا آن که او را بیش از پیش دلباخته خود نماید.
و چون آتش عشق و شهوت عبدالرّحمن شعلهور گشته و فزونى یافت؛ و نیز زمان موعود با همپیمانانش فرا رسید، آن ملعون شمشیرى مسموم همراه خود برداشت؛ و سحرگاه به مسجد کوفه وارد گشت.
هنگامى که نماز صبح به امامت حضرت على(علیهالسلام) شروع شد، عبدالرحمن پشت سر امام ایستاد؛ و هنگامى که سر از سجده برمىداشت ناگهان عبدالرّحمن فریادى کشید و با شمشیر بر فرق مقدّس آن امام مظلوم فرود آورد و گریخت.
در همین لحظه امام اظهار داشت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ»؛ قسم به پروردگار کعبه، رستگار و سعادتمند شدم.
بعد از آن، حضرت را با فرق شکافته و بدن خونین به منزل آوردند؛ و پزشکان بسیارى جهت معالجه آن حضرت آمدند، یکى از آنان پزشکى بود به نام اثیر بن عمرو سکونى، که بر بالین حضرت وارد شد؛ و شروع به مداوا گردید.
اطرافیان و اعضاء خانواده حضرت، اطراف بستر آن بزرگوار حلقه زده بودند و با حالتى نگران چشم به پزشک دوخته که چه مىگوید؛ و نتیجه چه خواهد شد.
پس از آن که پزشک نگاهى به جراحت آن حضرت کرد، گفت: گوسفندى را ذبح نمایید و سفیدى جگر ریه آن را تا سرد نشده، سریع بیاورید.
وقتى آن را آوردند، پزشک رگ میان سفیدى را بیرون آورد و میان شکاف سر آن حضرت قرار داد؛ و لحظهاى درنگ نمود، در حالتى که تمامى افراد در انتظار نتیجه، لحظه شمارى مىکردند.
سپس شکاف سر را باز کرد و رگ را خارج نمود؛ با نگاهى به آن، خطاب به حضرت کرد و عرضه داشت: اى امیرالمؤمنین! اگر وصیّتى دارى بفرما، چون متاسفانه زخم شمشیر و زهر آن به مغز سر اصابت و سرایت کرده؛ و راهى براى معالجه آن نیست.
لذا حضرت به فرزندش امام حسن مجتبى(علیهالسلام) فرمود: پسرم! اگر من خوب شدم، خودم آنچه را که صلاح بدانم با عبدالرّحمن انجام مىدهم.
و چنانچه خوب نشدم و از دنیا رفتم، سعى کنید به او سخت نگیرید و در قصاص تجاوز نکنید، چون او یک ضربت شمشیر زده است شما هم حق ندارید بیش از یک ضربت به او بزنید.
با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند
با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند
با تو، کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند
با تو، زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند
و ابر، حریری است که بر گاهواره ی من کشیده اند
و طناب گاهواره ام را مادرم، که در پس این کوه ها همسایه ی ماست در دست خویش دارد
مراسم افتتاحیه المپیک تابستانی ۲۰۱۲ که آنرا جزایر شگفتی نامیده اند در ساعت 21:00 ، ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۲ (جمعه ششم مرداد 91) در ورزشگاه المپیک لندن آغاز شد که نزدیک به چهار ساعت طول کشید و پیشبینی میشود حدود یک میلیارد نفر در سراسر جهان به طور مستقیم این مراسم را تماشا کرده باشند.
کارگردان هنری این مراسم توسط دنی بویل کارگردان فیلم میلیونر زاغه نشین و برنده جایزه اسکار انجام شده بود که کوشید افتتاحیه را با رنگ و نور و آتش به خوبی فرماندهی کند.
دوربین عکاسی با سرعت بالا دستگاهی است که برای ثبت حرکات آهسته به کار می رود و مهمترین کاربرد آن در مطالعات علمی بر روی پدیده های زودگذر، ارزیابیهای نظامی و صنعتی است. این دوربینها برای استفاده بسیار انعطاف پذیر و آسان هستند و از ویژگیهای بالایی به ویژه برای کاربردهای علمی، تحقیقاتی و مهندسی برخوردارند.
در اواخر سال 2011 محققان MIT دوربینی ساختند که می توانست با سرعتی برابر یک تریلیون فریم بر ثانیه از حرکات نوری عکسبرداری کند. این سرعت به اندازه ای بالاست که می توان با کمک آن سفر فوتونهای نوری را از میان بطری آب یک لیتری مشاهده کرد. پیشرفتهای اخیری که در قالب دستگاههای تبدیل کننده عکس به بازار راه یافته اند می توانند وضوح تصویر زودگذر در حدود 50 پیکوثانیه (برابر با 20 میلیارد فریم بر ثانیه) را ارائه کنند.
و اما یک عکاس علاقه مند به موضوعات علمی با استفاده از دوربین عکاسی معمولی و فلاش دست ساز با تکنیک عکسبرداری با سرعت بالا، تصاویر دیدنی از لحظه انفجار مواد غذایی و برخی اشیا را ثبت کرده است که در این ایمیل آنها را می بینید. "آلن سیلر" عکاس اهل کالیفرنیا، برای ثبت این تصاویر از یک دوربین عکاسی نیکون D40 و یک فلاش دست ساز با زمان تأخیر یک میلیونیوم ثانیه استفاده کرده است. این عکاس با استفاده از تفنگ هوا یا منفجر کردن ترقه در داخل مواد مختلف و با شیوه عکاسی با سرعت بالا موفق شد این تصاویر خارق العاده را خلق کند.
واقعیت های عجیب و غریب در دنیا کم نیستند. برخی از آنها باورپذیرند و برخی دیگر آن قدر عجیب به نظر می رسند که باورشان سخت است. امروز 8 واقعیت جهانی را که شاید خیلی از شما آنها را به سختی باور کنید از 8 گوشه دنیا برای شما شرح می دهیم:
1. سوئیسی ها تمیزترین مردم دنیا هستند:
وقتی وارد سوئیس می شوید، در هر گوشه می توانید یک سطل زباله ببینید، حتی یک تکه کاغذ هم روی زمین دیده نمی شود. همه ساختمان ها برق می زند. باور نمی کنید، حق دارید که تعجب کنید! در واقع سوئیسی ها به زندگی تمیز و مرتب اهمیت می دهند و به دلیل قوانینی که در کشور وضع شده و اکثر ساکنان به آن احترام می گذارند، کشور آنها بسیار تمیز است و مردم برای حفاظت از محیط ارزش زیادی قائل هستند. کافیست یک تکه کاغذ تصادفی از دست تان روی زمین بیفتد، آن وقت کسی هست که دوستانه به شما تذکر بدهد.
احتمالا تابحال لااقل یک بار به کشورهای خارج سفر کرده و خرید کرده اید. کسانی که با کارت های اعتباری از فروشگاه های خارج خرید می کنند چند نکته را مشاهده خواهند نمود:
1. دستگاه های کارت خوانی که در فروشگاه ها هستند، علیرغم کوچکی دستگاه های مزبور دارای دو دیواره کوچک به ارتفاع ده سانتیمتر هستند تا حتی الامکان اجازه ندهد نفر پهلویی، شماره رمزی که فرد میزند را مشاهده کرده و متوجه شود.
2. دستگاه های کارت خوان نه پهلوی فروشنده، که در دسترس و نزدیکتر به محلی هستند که خریدار قرار دارد. 3. هیچ فروشنده ای از شما درخواست نمیکند که کارت خود را در اختیار او قرار دهید. این موضوع جرم است. 4. مهمتر اینکه خریداران بشدت پرهیز دارند که کارت خود را در اختیار هرکس خصوصاً یک فروشنده فروشگاه قرار دهند. خریداران هرگز چنین نمی کنند. 5. مهمتر از همه اینکه: هرگز امکان ندارد یک فرد و خصوصاً یک فروشنده از شما بخواهد رمز خصوصی تان را به او بگویید.