با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
در صورتی که میزان رضایت مشتری از سطح مشخصی بالاتر رود،
نتیجه منفی بر ارزش سهام خواهد گذاشت. مدیرانی که تنها بر
رضایت مشتریان، بدون در نظر گرفتن رضایت سایر ذی نفعان تمرکز می کنند،
مزیت های رقابتی خود را از دست خواهند داد
رابطه میان ارزش برند، ارزش سهام و رضایت مشتری، رابطه ای پیچیده و مبهم برای صاحبان کسب و کارهای مختلف است.
رضایت مشتری اثر مثبتی در ارزش نام تجاری دارد، اما زمانی که مشتری مداری بیش از حد مورد توجه مدیران قرار گیرد، اثر منفی بر ارزش سهام می گذارد و آن را کاهش می دهد. تجزیه و تحلیل تجربی با استفاده از داده های تلفیقی مربوط به 69 برند از 11 کشور در بازه زمانی 2002 تا 2005 اثرات انحرافی روی ارزش نام برند بر اثر سیاست های اجرایی یک سویه و معطوف بر رضایت مشتریان را نشان می دهد.
طبق نظرات مینتزبرگ، نظریه پرداز برجسته مدیریت، مدیران باید برنامه ای اجرایی با چشم انداز گسترده اتخاذ کنند که نه تنها مشتری، بلکه منافع سایر ذی نفعان، از جمله سهامداران، پرسنل، تأمین کنندگان، فروشندگان و... را در کنار ارزش هایی که برای تعریف یک استراتژی موفق در شرکت وجود دارد دربرگیرد.
براساس این دیدگاه، یک شرکت باید استراتژی های مختلفی را براساس اهمیت منافع ذی نفعان اتخاذ کند.
بررسی رابطه معنادار میان ارزش برند (BE)، ارزش سهام (SV) و رضایت مشتریان (CS) نشان می دهد که برخلاف آنچه تاکنون شنیده اید، هیچ رابطه کاملاً مستقیمی میان این معیارها وجود ندارد و لزوماً رضایت مشتری، موجب افزایش ارزش برند نخواهد شد.
در سال 1985، مدیرعامل کمپانی کوکاکولا جهت ایجاد تنوع و افزایش فروش، تصمیم به ایجاد تغییراتی در طعم نوشیدنی های این کمپانی گرفت. در همان زمان بود که با مخالفت بسیاری از مشتریان مواجه شد و سروصدای زیادی برپا شد. مخالفان که از حمایت رسانه های عمومی نیز بهره می بردند، معتقد بودند که طعم کوکا، نمادی از زندگی به سبک امریکایی است و نباید تغییر کند، اما مدیرعامل وقت برخلاف این نظرات اقدام به تولید کوکاکولا با دو طعم جدید و قدیم کرد. این اقدام او منجر به افت شدید بازار کوکاکولا شد و می رفت که برای او به قیمت از دست دادن سمتش در شرکت تمام شود، اما او با یک استراتژی قدرتمند در جهت افزایش رضایت مشتری و فروش محصولات کوشید تا با جبران این افت، سمت خود را نیز حفظ کند.
او کوشید تا در پناه سنگر مستحکم رضایت مشتری، سهامدارانی را که بر اثر افت شدید فروش در برابر تولید دو برابر شده محصولات، ضرر کرده بودند، آرام کرده و رضایت ایشان را نیز جلب کند. بر اثر این اتفاق و استراتژی های قدرتمند جلب رضایت مشتری، برند کوکاکولا منتفع شد، لیکن این رشد ارزش برند به اندازه رشد آن در قبل نبود و ضررهای مالی به سهامداران وارد شد و ارزش سهام نیز کاهش یافت.
جلب رضایت مشتریان، هرچند موجب افزایش ارزش برند شد، لیکن ارزش سهام را کاهش داد.
مدیریت زمان یک فرایند است، مراحل آن به هم مرتبط و پیوسته اند،
و پرش از هریک از مراحل این فرایند سبب اختلال در مرحله بعدی شده
و در نهایت فرد و سازمان را به مطلوبیت دلخواه در زمان تعیین شده نمی رساند.
در این مقاله با نگاهی نو می خواهیم به این نتیجه برسیم که اگر بتوانید زمانتان را مدیریت و راهبری کنید می توانید
راحت تر و سالم زندگی کنید.
مراحل اساسی در مدیریت زمان
1. تعیین هدف: من می دانم برای چه تلاش می کنم.
اهداف کلی و اختصاصی خود را مشخص ساخته و برای خود مقصدهای شفاف و روشنی ایجاد کنید. اینکه بدانید برای چه تلاش می کنید بسیار بااهمیت و برانگیزاننده است.
2. برنامه ریزی: من به زمانبندی بسیار اهمیت می دهم.
با توجه به اهداف درنظر گرفته شده برنامه خود را تدوین کرده و بکوشید فعالیتهای فردایتان را همین امروز تنظیم و زمان بندی کنید.
3. تصمیم گیری: من مصمم به اجرای برنامه هایم هستم.
قطعاً پس از تعیین اهداف و بعد از برنامه ریزی و زمان بندی براساس هدف ها، باید به طور مصمم در راستای حرکت و اجرا قرار گرفت. مصمم بودن از اساسی ترین ویژگی های انسان های موفق است، ضمن آنکه شروع تغییرات در زندگی با شروع و یا عدم انجام یک تصمیم شکل می گیرد.
برای پرورش قدرت تصمیم خود، بهترین روش «تمرین و تکرار» و مهم ترین شاخص توان «نه گفتن» است.
به نظر برخی روانشناسان، ذهن عقلایی و منطقی، صرفاً مربوط به هوش است و شخصی که در درجات بالای این طبقه بندی قرار می گیرد، تنها زمانی احساس راحتی می کند که با واقعیت های از پیش ثابت شده روبه رو باشد، یا با آنها کار کند، یا به دفاع از آنها بپردازد.
اما یک روحیه تخیلی، بیشتر به شم مربوط می شود. در این حالت، شخص انسانی پیچیده، مواج، ناپایدار و ظریف است.
بنابراین، روحیه عقلایی و منطقی، مربوط به فردی واقع گراست که منطقی روشن دارد، اما در چارچوب محدوده های آن محصور شده است، و روحیه شمی، مربوط به انسانی تخیلی است که سعی می کند حقایق را از طریق چیرهایی عمیق تر از ظاهر مادی آنها تشخیص دهد و گاهی اوقات، تنها در توهمات غوطه ور می شود. بدون شک، قرار گرفتن در یکی از این نهایت ها یعنی کاملاً عقلایی، یا کاملاً شمی بودن، یک حالت استثنایی است. این پرسشنامه برای این مطرح شده که شما وضعیت خویش را در فاصله بین این دو نهایت مشخص کنید.
هر سوال، دارای دو پاسخ احتمالی است. یکی از حرف های "الف" یا "ب" را که با عقاید شما تناسب بیشتری دارد علامت بزنید. تا حد امکان سعی کنید اولین پاسخی را که به ذهنتان مناسب می رسد مشخص کنید، زیرا بخشی از روش پاسخ دادن شما هم، بستگی به تعلق شما به یکی از دو گروه دارد.
زبان بدن ميتواند بهخوبي احساسي را انتقال داده يا معناي كلامي را تغيير دهد. هرگز اظهار دوستي و علاقه فردي درحاليكه اخم كرده و ترشرويي نشان ميدهد، قابلقبول نيست، پس بايد ياد گرفت چگونه زبان بدن را در زندگي روزمره وارد كرد
شايد براي اكثر ما مصداق ارتباط برقرار كردن؛ گفتار و به عبارتي حرف زدن باشد ولي بايد بدانيد بيشتر ارتباط بين افراد از طريق زبان بدن است. در واقع بيش از 90درصد آنچه شما به طرف مقابلتان انتقال ميدهيد از طريق حركات غيركلامي و به عبارتي زبان بدني شماست و تنها حدود 10 درصد منظور شما از طريق گفتار و كلامتان منتقل ميشود.زبان بدن ميتواند گوياي وضعيت دروني فرد باشد. براي مثال ميتواند خشم، خستگي، وضعيت آرام، گيجي و ديگر نشانهها را نشان دهد. زبان بدن در واقع شامل تمام حركات شماست از حالتها و حركات صورت شما گرفته تا تماس چشمي، ژستها، مدل ايستادن و... . معمولا شناخت درست زبان بدن ميتواند كاري بسيار دقيق و ظريف باشد اما شما ميتوانيد به راحتي با آشنايي با چند حركت رايج با اصول زبان بدن آشنا شويد، هر كدام از اين نشانهها ميتواند بيش از هزاران كلمه، گويا باشد.
وقتي او آينه شماست
بسيار اتفاق ميافتد رفتارهاي دوفرد كاملا هماهنگ ميشود، يعني دوفردي كه با هم تعامل دارند، حركات و زبان بدن آنها كاملا شبيه هم باشد و انگار تمام ايماها و اشارههاي زبان بدن آنها در آينه تكرار ميشود اما آيا ميدانيد اين هماهنگي ميتواند چه معنايي داشتهباشد؟ وقتي شما با فردي ملاقات ميكنيد كه تمام حركات و زبان بدن شما را تقليد ميكند يا شما متوجه ميشويد خودتان حركات او را تقليد ميكنيد، نشان ميدهد كه شما دو نفر در يك وضعيت و حالت رواني هستيد.
همچنين از اين هماهنگي و تقليد رفتارها ميتوانيد به علاقه شخص مقابل نسبت بهخودتان پي ببريد. وقتي او حركات و رفتارهاي شما را مثل آينه تكرار ميكند نشان ميدهد به شما علاقه دارد و ميكوشد به نوعي خود را به شما وصل كند. براي مطمئن شدن از اين علاقه ميتوانيد حركات خود را چندبار جابهجا تغيير دهيد تا ببينيد آيا او هم تغيير ميدهد يا نه؟!
اين دست دادن يعني ...
بايد بدانيد معني دست دادن خيلي فراتر از سلام گفتن، از ديدن شما خوشبختم و... است. مهمترين بخش در دست دادن، تماس كف دست شما با دست طرف مقابل است و ميتوان گفت اين حركت ساده خيلي بيشتر از يك تماس است، تماس كف دستهاي شما نيت درست شما را نشان ميدهد و اينكه نسبت به اين رابطه حالت تدافعي نداريد و نوع تعامل شما كاملا صميمانه و بدون هيچگونه تهديدي است.
برای پیشرفت موفقیت آمیز باید بتوانید كارتان را به طور مؤثر و عالی سازماندهی كنید.
نكته اول: كار خود را تا حد ممكن به طور موثر سازماندهی كنید.
برای پیشرفت موفقیت آمیز باید بتوانید كارتان را به طور مؤثر و عالی سازماندهی كنید. مقوله هایی كه در این زمینه میگنجد عبارتند از: مدیریت زمان، سازماندهی وظایف و مدیریت خود. اهداف شغلی خود را به طور واقعی معین كنید و ببینید آیا با تدابیری كه اندیشیده اید و گامهایی كه در این زمینه بر میدارید واقعاً به آن دست مییابید. سعی كنید تا حد امكان مراحل پیشرفت را آسان سازید و از انجام كارهای غیرضروری بپرهیزید.وظایف خود را به دیگران محول كنید تا زمان بیشتری برای انجام كارهای مهم و اساسی داشته باشید. اگر در زمینه ای به تنهایی قادر به پیشرفت نیستید، از دیگران كمك بگیرید. همچنین با بررسی نحوه مدیریت افراد موفق بر كارهایشان، از تجربیات آنها استفاده كنید.
نكته دوم: با خودتان كنار بیایید.
در طول پیشرفت مراقب خود باشید. اگر از نظر جسمی و روحی صدمهای به شما وارد شود، بدون شك صعود و ترقی هیچ سودی برای شما نخواهد داشت.
ــ روزانه زمان مناسبی را به استراحت اختصاص دهید. شما باید باتریهای خود را شارژ كنید تا در هر زمان با كمبود انرژی مواجه نشوید.
ــ توجه داشته باشید كه از توازن و تحرك متناسبی برخوردار باشید.
ــ متعادل و سالم غذا بخورید.
ــ به دنبال یك سرگرمی سالم برای خود باشید تا با آن بتوانید تمدد اعصاب كنید.
ــ از روابط خصوصی كناره نگیرید و همواره به روابط دوستانه و زناشویی خود توجه خاص داشته باشید.
همه آدم ها در ذهن شان هم شخصيت منفي دارند وهم مثبت اماحالا وقت آن است كه شخصيت
منفي ذهنتان را بيرون كنيد.
ممكن است شما هم مانند اغلب آدمها گاهي با خودتان حرف بزنيد، بحث كنيد، نتيجه بگيريد و حتي مشاجره كنيد. صحبتهاي دروني موضوعي است كه اغلب آدمها تجربهاش ميكنند. اغلب آدمها در ذهنشان يك شخصيت مثبت و يك شخصيت منفي دارند كه گاهي براي ايجاد تعادل در تصميمهايشان دست به دست هم ميدهند و گاهي هم عليه هم بسيج ميشوند و زندگيشان را به هم ميريزند اما شما با انجام چند تمرين ميتوانيد شخصيت منفي ذهنتان را رام كنيد و آن را براي گرفتن تصميمات منطقي به خدمت بگيريد. پس اگر فكر ميكنيد آماده جنگيدن با ديو درونتان هستيد با ما همراه شويد.
تمرين شماره يك
دفتر خاطراتتان را برداريد
يك روز را براي انجام اين تمرين انتخاب كنيد؛ روزي كه نه در آن قرار است كار خاص و مهمي انجام دهيد و نه موضوع غم انگيزي براي بررسي در پيرامونتان وجود دارد. سعي كنيد آرامترين روزتان را براي اين كار انتخاب كنيد و در شرايطي باشيد كه كسي مزاحم انجام تمرينتان نشود. دفترچه خاطرات يا حتي يك ورق كاغذ را مقابلتان بگذاريد و سعي كنيد تمام قرارهايي كه با خودتان گذاشتهايد را بنويسيد. هر چند ساعت يكبار دفتر را برداريد و به جملاتي كه نوشتهايد نگاه كنيد. در اين ساعتها چقدر موفق بودهايد و تا چه اندازه توانستهايد مكالمات دروني و افكارتان را كنترل كنيد؟
بعد از اينكه مدتي اين تمرين را انجام داديد خواهيد توانست بدون مراجعه ساعت به ساعت به نوشتههايتان ذهنتان را كنترل كنيد و هوشيارانه جملاتي كه بهخودتان ميگوييد را بررسي كنيد.