با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
به این تست شک نکنید . این آخرین و استانداردترین تست شخصیت شناسى است که این روزها در اروپا بین روانشناسان در جریان است . پاسخهایش هم اصلاً کار دشوارى نیست . کافى است کمى به خودتان رجوع کنید . یک کاغذ و قلم هم کنار دستتان باشد و جوابی را که انتخاب می کنید یادداشت کنید که بتوانید امتیازهایى که گرفته اید جمع بزنید ..
حاضرید ؟ پس شروع کنید:
1 چه موقع از روز بهترین و آرام ترین احساس را دارید ؟
الف ) صبح
ب ) عصر و غروب
ج ) شب
2 معمولاً چگونه راه مى روید ؟
الف ) نسبتاً سریع، با قدم هاى بلند
ب ) نسبتاً سریع، با قدمهاى کوتاه ولى تند و پشت سر هم
ج ) آهسته تر، با سرى صاف روبرو
د ) آهسته و سربه زیر
ه ) خیلى آهسته
3 وقتى با دیگران صحبت مى کنید ؛
الف ) مى ایستید و دست به سینه حرف مى زنید،
ب ) دستها را در هم قلاب مى کنید،
ج ) یک یا هر دو دست را در پهلو مى گذارید،
د ) دست به شخصى که با او صحبت مى کنید، مى زنید،
و ) با گوش خود بازى مى کنید، به چانه تان دست مى زنید یا موهایتان را صاف میکنید
"تواضع" و "فروتنی" از صفاتی هستند که هر بار که نامشان به گوش می رسد
احساس دلپذیر و خوشایندی در انسان به وجود می آورند.
شاید بشود گفت این طراوت و خوشایندی، خصوصیت همه صفات اخلاقی است، چرا که ریشه در فطرت آدمی دارند و ناخودآگاه نسبت به خوبی ها کششی را در ما ایجاد می کنند. اما باز این دو صفت تفاوت های چشمگیری با دیگر صفات اخلاقی دارند، چرا؟
همان طور که در مقالات گذشته به ویژه در دو قسمت قبلی همین مقاله مطرح شد، ضد این صفات یعنی "غرور" و "تکبر"، آزاردهنده ترین صفات آدمیزاد و البته خیرمایه بخشی از وجود ما هستند. می گویند آدم مغرور حتی از اسبی که کالسکه اش را می راند، بیزار است. متأسفانه این صفات منفی به قدری به ما نزدیکند که مثل اندام های درونی بدن، به چشم نمی آیند و دایم از آنها غافلیم. در اساس همین دو صفت هستند که در طول تاریخ، باعث سقوط افراد موفق از قله های ترقی چه در ابعاد مادی و چه در معنویات شده اند و صد البته این تهدید ادامه خواهد داشت و به قول نیچه "تکبر، آسان ترین راه برای از بین بردن سرافرازی هاست".
فکر نکنید آدم های با ضریب هوشی بالا در امان هستند، جالب اینجاست که این صفات ناپسند یعنی "غرور" و "تکبر"، هیچ گونه ارتباطی به میزان ضریب هوشی ما ندارند و در هر انسانی با هر میزان هوش و درایت به وضوح دیده می شوند. غیر از خود شخص که از این عیوب ریشه دار تا حدود قابل توجهی ـ یا کاملاً ـ غافل است، دیگران به عیوب او بیش از خودش واقفند و کم و کیف آن را به وضوح تشخیص می دهند. لذا هرازگاهی مستقیم یا غیرمستقیم نظرات یا رفتار ما را که ناشی از این غرور و تکبر است مورد ایراد قرار می دهند و اینجاست که ما اصلاً از این اعتراض خوشمان نمی آید و با هر روشی سعی می کنیم نظر گوینده را حتی الامکان تغییر دهیم و به او فهمانیم که کاملاً در اشتباه است. نظیر این علایم یعنی واکنش نسبت به انتقادات اطرافیان، نشان دهنده این است که این صفات در تار و پود وجودمان لانه کرده و برای مبارزه با این دو نقطه ضعف اساسی یعنی "غرور و تکبر" راه طولانی در پیش داریم و به نظر می رسد به این سادگی ها هم نمی توانیم از شرشان خلاص شویم! شاید تشریح برخی از تکنیک های فریبنده این دو صفت ناپسند، قدری راه مبارزه را بهتر ترسیم کند و ما را بیشتر با این اژدهای هزار چهره آشنا سازد.
ممکن است همه آدمها برابر آفریده شده باشند؛ اما نگاهی به فیش حقوقی آنها نشان می دهد که درآمدشان نابرابر است. این مسأله به طبقه اجتماعی، تحصیلات و حتی شانس نسبت داده می شود، اما به نظر دالتون کانلی، استاد جامعه شناسی دانشگاه نیویورک، نابرابری از خانواده آغاز می شود.
کانلی در کتابش با عنوان “ترتیب تولد؛ کدام خواهر و برادرها موفق می شوند و چرا” می گوید: ۷۵ درصد نابرابری درآمد بین افراد در ایالات متحده، بین خواهر و برادرها در یک خانواده مشاهده می شود. او به عنوان مثال به اقبال و ثروت متفاوت بیل و راجر کلینتون، و جیمی و بیلی کارتر اشاره می کند.
تحقیقات نشان داده که فرزندان اول (و تک فرزندها) در موفقیتهای تحصیلی، منزلت حرفه ای، درآمد و ثروت خالص پیشتاز هستند. برعکس، فرزندان میانی در خانواده های پرجمعیت بدترین وضع را دارند.
مایکل گروس، نویسنده کتاب “چرا فرزندان اول فرمانروایی می کنند و فرزندان آخر می خواهند جهان را دگرگون کنند”، اعتقاد دارد: موقعیت یک بچه در خانواده، شخصیت، رفتار، یادگیری و قدرت کسب معاش او را تحت تأثیر قرار می دهد. اغلب مردم درکی ذاتی از این مطلب دارند که ترتیب تولد به نحوی بر رشد تأثیر می گذارد، اما چگونگی تأثیر مهم و معنی دار آن را کمتر از آن چه که واقعاً هست، در نظر می گیرند.
کانلی نیز معتقد است: ترتیب تولد در شکل دادن موفقیتهای فردی مهم است، اما این فقط در مورد بچه های خانواده های بزرگ (با بیشتر از چهار فرزند) و در خانواده هایی که منابع مالی و وقت والدین کم باشد، صادق است. اما در خانواده های ثروتمند، این تأثیر کمتر است.
در این جا نگاهی می اندازیم به تأثیری که ترتیب تولد ممکن است بر خصوصیات فردی داشته باشد:
● فرزندان اول
آنها وظیفه شناس تر، جاه طلب تر و سلطه جوتر از خواهر و برادرهای کوچکتر از خود هستند، فرزندان اول در دانشگاههای هاروارد و ییل به خوبی خود را نشان می دهند، همچنان که در رشته های مشکل تری مثل پزشکی، مهندسی و حقوقی می درخشند. همه فضانوردانی که به فضا رفته اند بزرگترین فرزند یا بزرگترین پسر خانواده شان بوده اند و در طول تاریخ نیز (حتی زمانی که خانواده های پرفرزند معمول بوده است) بیش از نیمی از برندگان جایزه نوبل فرزند اول بوده اند.
بد نیست بدانید برخی شخصیتها نظیر هیلاری کلینتون، ریچارد برانسون، جی.کی.رولینگ (نویسنده کتابهای هری پاتر)، وینستون چرچیل همچنین بعضی از ستاره های سینما از جمله: کلینت ایستوود، جان وین، سیلوستر استالونه، بروس ویلیس، و همه بازیگرانی که نقش جیمز باند را بازی کرده اند، همگی فرزند نخست خانواده بوده اند.
آنتونی رابینز از اواسط دهه 1980 تقریباً به چهره اول مربیان پیشرفت شخصی تبدیل شده است و به نظر می رسد که جایگاه او در این زمینه برای بسیاری دیگر از مربیان، دست نیافتنی باشد.
شاخص شدن چهره آنتونی رابینز با تصاویری گره خورده است که بسیاری از شرکت کنندگان در سمینارهای او انجام دادند. یعنی با استفاده ار تمرکز ذهنی، توانستند از روی آتش عبور کنند. اما آنتونی رابینز فقط اینها نیست. او در بسیاری از آموزه ها و هم چنین سمینارهایی که برگزار کرده موفقیت را فقط از بُعد ذهنی بررسی نکرده و به تغذیه اهمیت تنفس و... در نیل به موفقیت اهمیت داده است.
در این زمینه نظراتی دارد که شاید بسیار جالب باشد. مثلاً می گوید نشاسته را با پروتئین نخورید یا هر چقدر گیاه خواری در پیش بگیرید از پیری زودرس اجتناب کرده اید و مطالب و مباحث دیگر که هرکدام برای خود بحث های زیادی به دنبال دارد. آنچه مشخص است این است که این نوع رژیم غذایی برای بسیاری جواب داده است و به کار بستن آنها می تواند تأثیر مثبتی بر زندگی شخصی ما بگذارد. اما لازم است اول بدانیم حرف حساب آنتونی رابینز در این زمینه چیست و بعد هم می ماند عمل کردن به آنکه بی تعارف کار هر کسی نیست و عمل کردن به آنها نیاز به آداب و اصولی دارد که کار را سخت می کند. با این حال اگر هدف، این است که امروزمان بهتر از دیروز باشد پس این آداب هم می تواند تبدیل به یک نوع عادت شود.
تمرین با یک رژیم غذایی عجیب
آنتونی جی ماهاوریک که خود را آنتونی رابینز معرفی می کند تحت عنوان تونی رابینز هم معروف است. رابینز با رژیم غذایی مخصوصی که خیلی با تئوری رابرت او یانگ مبنی بر رژیم آلکالاین شباهت دارد، توانسته بدن خود را سالم و در فرم ایده آل حفظ کند. اگرچه رژیم مطرح شده از سوی رابینز نکات منحصر به فرد دیگری هم در خود جای داده است.
تا به حال چند بار احساس كردهايد كه مغز شما از كار افتاده است و ديگر قادر به فكر كردن نيستيد؟ اين به دليل آن است كه ما نياز داريم توانائيهاي خود را براي فكر كردن افزايش دهيم. مطلب حاضر به نكاتي ميپردازد كه ما براي بيشتر و بهتر فكر كردن بايد به كار گيريم و به آن نياز داريم ...
1. يافتن بهترين زمان. بيشتر افراد مسن صبحها بهتر ميتوانند فكر كنند و اغلب جوانان بعداز ظهرها. شما چه زماني بهتر فكر ميكنيد؟
2. خوب تحصيل كنيد اما افراط نكنيد. بعضي از روانشناسان عقيده دارند كه تحصيلات تخصصي افراطي و زياد ميتواند به توانايي تفكر خلاقانه آسيب وارد كند. شما اگر در رشته نويسندگي دكترا كسب كنيد الزاما رمان نويس بزرگي نخواهيد شد.
3. روز خود را با بهترينها شروع كنيد. محققين نشان دادهاند كه مقدار كافئين موجود در يك فنجان قهوه ميتواند به تمركز حواس كمك كند اما اگر شما مستعد اضطراب هستيد بهتر است فراموشش كنيد.
4. خاطرات جديد را به خاطرات قبلي بچسبانيد. حافظه خود را چون دار بستي در نظر بگيريد و اطلاعات جديد را روي آن تثبيت كنيد. هميشه اطلاعات جديد را به چيزي پيوند دهيد و هرگز آن را تنها رها نكنيد.
همه ارتباط برقرار می کنند اما اینکه یاد بگیریم چطور خوب ارتباط برقرار کنیم نیازمند داشتن مهارت است. برای اینکه در کار و تجارت موفق شویم (یا هر عرصه دیگر از زندگی)، باید بتوانیم مهارت های ارتباطی را خوب یاد بگیریم. برای بعضی ها ارتباط برقرار کردن ساده است. بعضی ها ذاتاً استاد ارتباط برقرار کردن هستند و اعتماد به نفس بسیار زیادی برای اینکار دارند. اما بقیه چطور یاد می گیرند که با دیگران ارتباط برقرار کنند؟ در اینجا به 7 راهکار برای ایجاد ارتباط موفق اشاره می کنیم :
1. اعتماد به نفس داشته باشید
مهارت های مردمی خوب با اعتماد به نفس شروع می شود. وقتی کسی اعتماد به نفس داشته باشد خیلی خوب معلوم می شود. اعتماد به نفس مثل آهن ربایی بقیه را به سمت شما می کشاند و
رفتارهایتان نشان می دهد که ارزش صرف وقت و تلاش را دارید. وقتی حس قوی نسبت به خودتان داشته باشید، خیلی سریع از گپ کوتاهی که با کسی دارید گذشته و فرصتی در اختیارتان قرار می دهد که بتوانید بدون اتلاف وقت به قلب رابطه دست یابید.
وقتی می خواهید رابطه ای موثر داشته باشید، یکی از مهمترین قوانینی که باید رعایت کنید این است که مستقیم به چشم های طرف مقابل نگاه کنید. کسانیکه اعتماد به نفس کافی ندارند از ارتباط چشمی خودداری می کنند. خودداری از ارتباط چشمی نشان دهنده عدم علاقه یا بدتر از آن عدم صداقت است. وقتی دو نفر با هم ارتباط چشمی برقرار می کنند، ارتباطی موثر شکل می گیرد. ارتباط چشمی با حرف هایی که می زنید هم اعتبار می بخشد.
به این ده سوال پاسخ دهید تا دریابید که چه اندازه با احساسات و عواطف خود در ارتباط هستید سپس امتیاز های خود را جمع کرده و نتیجه حاصل را مشاهده نمایید!
1- هنگامی که غمگین و ناراحت هستید، آیا می توانید علت ناراحتی خود را پیدا کنید؟
همیشه ( 4 امتیاز)
بیشتر اوقات ( 3 امتیاز)
برخی مواقع ( 2 امتیاز)
به ندرت ( 1 امتیاز)
2- هر چند وقت یک بار شما چیزهایی را خریداری می کنید، ولی واقعا نمی توانید از پس هزینه های آن ها برآیید؟
همیشه ( 1 امتیاز)
بیشتر اوقات ( 2 امتیاز)
به ندرت ( 3 امتیاز)
هرگز ( 4 امتیاز)
نقش یک مدیرعامل در موفقیت یا عدم موفقیت یک شرکت بر کسی پوشیده نیست. مدیرعامل ها نفوذ خاصی روی یک شرکت و کارمندانش دارند. آن ها هدف را مشخص می کنند و کمپانی را به سوی آن رهبری می کنند. آنها برای یک رهبری موفق به سوی یک هدف خوب، باید دائم آمار و ارقام را زیر نظر داشته باشند؛ منابع مالی و انسانی را کنترل کنند و مدیریت زمانی بی نقص داشته باشند. بعلاوه آنها باید مانند یک مورخ، وقایع و نتایج را ثبت کنند و به خاطر بسپارند.
ما هم در این مطلب می خواهیم به ده مدیرعاملی بپردازیم که تاریخ تکنولوژی آنها را به خاطر خواهد سپرد. پس در ادامه ایمیل با ما همراه باشید تا با به یاد ماندنی ترین مدیران آی.تی آشنا شوید.
جف بزوز : مدیر عامل آمازون از سال 1995
جف بزوز را به خاطر خواهیم سپرد چون توانست بزرگترین فروشگاه آنلاین جهان را بنا کند. با تأسیس وبسایت آمازون، او توانست به مفهوم خرده فروشی آنلاین، مشروعیت بخشد. در سال 2007، کمپانی او Kindle را معرفی کرد که توانست به طور گسترده ای در میان کتاب خوان های الکترونیکی محبوب شده و پرچمدار نسل جدیدی از کتاب خوان های الکترونیکی ارزان قیمت گردد.
نولان بوشنل: مدیر عامل آتاری 1971 تا 1978
اگر چه بوشنل بازی های ویدئویی را اختراع نکرد، اما توانست تقاضای عمومی را برای این بازی ها بوجود آورد. او در سال 1971 توانست کمپانی افسانه ای آتاری را پایه گذاری کند. این کمپانی در سال 1976 به شرکت ارتباطات وارنر فروخته شد. هرچند بوشنل، فقط 7 سال بر آتاری حکمرانی کرد، اما در همین مدت این شرکت توانست به شدت رشد کند و تبدیل به بزرگترین کمپانی بازی های ویدئویی در جهان گردد. قبل از اینکه آقای بوشنل آتاری را ترک کند، این شرکت فروشی برابر 800 میلیون دلار داشت.
تحت نظارت او، آتاری توانست بازار خوبی برای کنسول های بازی خانگی درست کند. این شرکت همچنین یک سری موفق، از کنسول های خانگی Pong را هم معرفی نمود. آتاری 2600 هم از سایر محصولات معروف، در دوران بوشنل بود. اولین کامپیوتر خانگی آتاری هم در این دوران توسعه داده شد. جالب است بدانید که بوشنل در سال 1974، استیو جابز را برای کار در آتاری استخدام کرد.
از کارهایی که ناچاری انجام بدهی لذت ببر. نق زدن تنها تو را خسته می کند و نمی گذارد کار را درست انجام دهی، اما اگر با موفقیت مانند یک دوست رفتار کنی، مثل دوست همه جا به دنبال خواهد بود.
روز دوم
سعی کن کارهایت را از صمیم قلب انجام دهی، نه به صرف اینکه ناچاری انجام دهی، باید به کارت ایمان داشته باشی. یک جریان آب ضعیف، تنها نیمی از باغچه را آبیاری می کند.
روز سوم
موارد غیرقابل تغییر را همان طور که هست بپذیر. خواستن تنها، چیزی را تغییر نمی دهد. خواستن، باد را از وزیدن بازنمی دارد و برف را به آب نبات تبدیل نمی کند. اگر می خواهی چیزها را به چیزی بهتر از خودشان تبدیل کنی، با آنها همان گونه که هستند مواجه شو.
روز چهارم
تمرین کن تا از درون شاد باشی. اجازه نده دیگران برای شاد کردن تو تصمیم بگیرند. خودت رئیس کارخانه
شادی سازی باش.
در جامعه ایران اکثر افراد علاقمند به کار معین و دریافت حقوق هستند؛ ولی تعداد دیگری از افراد یا به دلیل نبود بازار کار معین یا به علت عدم علاقه، به سرمایه گذاری روی می آورند...
در جامعه ایران اکثر افراد علاقمند به کار معین و دریافت حقوق هستند؛ ولی تعداد دیگری از افراد یا به دلیل نبود بازار کار معین یا به علت عدم علاقه، به سرمایه گذاری روی می آورند. سرمایه گذاران معمولاً رفتاری ویژه در برقراری ارتباط میان حوادث جدید و آینده در پیش می گیرند. وقتی شرایط خوب باشد آنها به آینده خوشبینانه می نگرند. در این مطلب سعی کرده ام تا هفت کلید سرمایه گذاری موفق را به دستانتان دهم.
کلید اول:
در ارزیابی های خود رفتاری محافظه کارانه در پیش بگیرید.سرمایه گذاران معمولاً رفتاری ویژه در برقراری ارتباط میان حوادث جدید و آینده در پیش می گیرند. وقتی شرایط خوب باشد آنها به آینده خوشبینانه می نگرند. ریسک اصلی، پرداخت هزینه بیش از حد برای تجارت های پربازده نیست بلکه صرف هزینه ای فراوان برای شرکت هایی با سوددهی متوسط در روزهای خوب احتمال خطر را افزایش می دهد.به منظور اجتناب از برخورد با چنین مشکلاتی باید احتیاط را رعایت کنید. این امر به خصوص در رابطه با تخمین نرخ رشد یک کمپانی در آینده در کنار بررسی احتمال بازگشت سرمایه اهمیت زیادی پیدا می کند.
کلید دوم:
تنها سرمایه هایی را خریداری کنید که با یک تخفیف قابل توجه نسبت به ارزیابی شما از قیمت اصلی فروخته می شوند.پس از بررسی قیمت اصلی یک سهام خاص شما باید بر روی امتیاز اضافه به عنوان ضمانت اصرار بورزید. برای مثال چنانچه ارزیابی شما از قیمت سهام یک شرکت 11 هزار ریال باشد، قیمت 10 هزار ریال راضی کننده نخواهد بود زیرا حدود 10 درصد تخفیف، ضمانتی مطمئن برای شما به شمار نمی رود.
کلید سوم:
محدودیت های خود را شناخته و فقط سهامی را بخرید که اطلاعات کافی درباره آن به دست آورده اید.شما چگونه می توانید آینده وضعیت سهام یک شرکت را حدس بزنید. برای مثال در مورد کوکاکولا شما می توانید با نگاهی به مصرف سرانه محصولات این شرکت در کشورهای مختلف جهان، هزینه های مصرف شده مانند قیمت شکر، سابقه مدیریت بر روی سرمایه اولیه و مسایل دیگر به یک ارزیابی شخصی از عملکرد این برند و به تبع آینده آن دست یابید. این کار امکان یک تصمیم گیری منطقی را برای شما فراهم می کند.فقط شناخت و بررسی وضعیت اقتصادی یک برند و پیش بینی آینده آن در پنج تا 10 سال آینده می تواند زمینه ساز خرید بخشی از سهام آن کمپانی شود. در بسیاری از موارد ترس از بر باد دادن یک شانس بزرگتر شما را دربرمی گیرد. در این گونه موارد استفاده از اطلاعات موجود در تکنولوژی های جدید نظیر اینترنت یا تلویزیون می تواند بر دانش شما در این زمینه بیفزاید.
در صورتی که میزان رضایت مشتری از سطح مشخصی بالاتر رود،
نتیجه منفی بر ارزش سهام خواهد گذاشت. مدیرانی که تنها بر
رضایت مشتریان، بدون در نظر گرفتن رضایت سایر ذی نفعان تمرکز می کنند،
مزیت های رقابتی خود را از دست خواهند داد
رابطه میان ارزش برند، ارزش سهام و رضایت مشتری، رابطه ای پیچیده و مبهم برای صاحبان کسب و کارهای مختلف است.
رضایت مشتری اثر مثبتی در ارزش نام تجاری دارد، اما زمانی که مشتری مداری بیش از حد مورد توجه مدیران قرار گیرد، اثر منفی بر ارزش سهام می گذارد و آن را کاهش می دهد. تجزیه و تحلیل تجربی با استفاده از داده های تلفیقی مربوط به 69 برند از 11 کشور در بازه زمانی 2002 تا 2005 اثرات انحرافی روی ارزش نام برند بر اثر سیاست های اجرایی یک سویه و معطوف بر رضایت مشتریان را نشان می دهد.
طبق نظرات مینتزبرگ، نظریه پرداز برجسته مدیریت، مدیران باید برنامه ای اجرایی با چشم انداز گسترده اتخاذ کنند که نه تنها مشتری، بلکه منافع سایر ذی نفعان، از جمله سهامداران، پرسنل، تأمین کنندگان، فروشندگان و... را در کنار ارزش هایی که برای تعریف یک استراتژی موفق در شرکت وجود دارد دربرگیرد.
براساس این دیدگاه، یک شرکت باید استراتژی های مختلفی را براساس اهمیت منافع ذی نفعان اتخاذ کند.
بررسی رابطه معنادار میان ارزش برند (BE)، ارزش سهام (SV) و رضایت مشتریان (CS) نشان می دهد که برخلاف آنچه تاکنون شنیده اید، هیچ رابطه کاملاً مستقیمی میان این معیارها وجود ندارد و لزوماً رضایت مشتری، موجب افزایش ارزش برند نخواهد شد.
در سال 1985، مدیرعامل کمپانی کوکاکولا جهت ایجاد تنوع و افزایش فروش، تصمیم به ایجاد تغییراتی در طعم نوشیدنی های این کمپانی گرفت. در همان زمان بود که با مخالفت بسیاری از مشتریان مواجه شد و سروصدای زیادی برپا شد. مخالفان که از حمایت رسانه های عمومی نیز بهره می بردند، معتقد بودند که طعم کوکا، نمادی از زندگی به سبک امریکایی است و نباید تغییر کند، اما مدیرعامل وقت برخلاف این نظرات اقدام به تولید کوکاکولا با دو طعم جدید و قدیم کرد. این اقدام او منجر به افت شدید بازار کوکاکولا شد و می رفت که برای او به قیمت از دست دادن سمتش در شرکت تمام شود، اما او با یک استراتژی قدرتمند در جهت افزایش رضایت مشتری و فروش محصولات کوشید تا با جبران این افت، سمت خود را نیز حفظ کند.
او کوشید تا در پناه سنگر مستحکم رضایت مشتری، سهامدارانی را که بر اثر افت شدید فروش در برابر تولید دو برابر شده محصولات، ضرر کرده بودند، آرام کرده و رضایت ایشان را نیز جلب کند. بر اثر این اتفاق و استراتژی های قدرتمند جلب رضایت مشتری، برند کوکاکولا منتفع شد، لیکن این رشد ارزش برند به اندازه رشد آن در قبل نبود و ضررهای مالی به سهامداران وارد شد و ارزش سهام نیز کاهش یافت.
جلب رضایت مشتریان، هرچند موجب افزایش ارزش برند شد، لیکن ارزش سهام را کاهش داد.
مدیریت زمان یک فرایند است، مراحل آن به هم مرتبط و پیوسته اند،
و پرش از هریک از مراحل این فرایند سبب اختلال در مرحله بعدی شده
و در نهایت فرد و سازمان را به مطلوبیت دلخواه در زمان تعیین شده نمی رساند.
در این مقاله با نگاهی نو می خواهیم به این نتیجه برسیم که اگر بتوانید زمانتان را مدیریت و راهبری کنید می توانید
راحت تر و سالم زندگی کنید.
مراحل اساسی در مدیریت زمان
1. تعیین هدف: من می دانم برای چه تلاش می کنم.
اهداف کلی و اختصاصی خود را مشخص ساخته و برای خود مقصدهای شفاف و روشنی ایجاد کنید. اینکه بدانید برای چه تلاش می کنید بسیار بااهمیت و برانگیزاننده است.
2. برنامه ریزی: من به زمانبندی بسیار اهمیت می دهم.
با توجه به اهداف درنظر گرفته شده برنامه خود را تدوین کرده و بکوشید فعالیتهای فردایتان را همین امروز تنظیم و زمان بندی کنید.
3. تصمیم گیری: من مصمم به اجرای برنامه هایم هستم.
قطعاً پس از تعیین اهداف و بعد از برنامه ریزی و زمان بندی براساس هدف ها، باید به طور مصمم در راستای حرکت و اجرا قرار گرفت. مصمم بودن از اساسی ترین ویژگی های انسان های موفق است، ضمن آنکه شروع تغییرات در زندگی با شروع و یا عدم انجام یک تصمیم شکل می گیرد.
برای پرورش قدرت تصمیم خود، بهترین روش «تمرین و تکرار» و مهم ترین شاخص توان «نه گفتن» است.
به نظر برخی روانشناسان، ذهن عقلایی و منطقی، صرفاً مربوط به هوش است و شخصی که در درجات بالای این طبقه بندی قرار می گیرد، تنها زمانی احساس راحتی می کند که با واقعیت های از پیش ثابت شده روبه رو باشد، یا با آنها کار کند، یا به دفاع از آنها بپردازد.
اما یک روحیه تخیلی، بیشتر به شم مربوط می شود. در این حالت، شخص انسانی پیچیده، مواج، ناپایدار و ظریف است.
بنابراین، روحیه عقلایی و منطقی، مربوط به فردی واقع گراست که منطقی روشن دارد، اما در چارچوب محدوده های آن محصور شده است، و روحیه شمی، مربوط به انسانی تخیلی است که سعی می کند حقایق را از طریق چیرهایی عمیق تر از ظاهر مادی آنها تشخیص دهد و گاهی اوقات، تنها در توهمات غوطه ور می شود. بدون شک، قرار گرفتن در یکی از این نهایت ها یعنی کاملاً عقلایی، یا کاملاً شمی بودن، یک حالت استثنایی است. این پرسشنامه برای این مطرح شده که شما وضعیت خویش را در فاصله بین این دو نهایت مشخص کنید.
هر سوال، دارای دو پاسخ احتمالی است. یکی از حرف های "الف" یا "ب" را که با عقاید شما تناسب بیشتری دارد علامت بزنید. تا حد امکان سعی کنید اولین پاسخی را که به ذهنتان مناسب می رسد مشخص کنید، زیرا بخشی از روش پاسخ دادن شما هم، بستگی به تعلق شما به یکی از دو گروه دارد.
زبان بدن ميتواند بهخوبي احساسي را انتقال داده يا معناي كلامي را تغيير دهد. هرگز اظهار دوستي و علاقه فردي درحاليكه اخم كرده و ترشرويي نشان ميدهد، قابلقبول نيست، پس بايد ياد گرفت چگونه زبان بدن را در زندگي روزمره وارد كرد
شايد براي اكثر ما مصداق ارتباط برقرار كردن؛ گفتار و به عبارتي حرف زدن باشد ولي بايد بدانيد بيشتر ارتباط بين افراد از طريق زبان بدن است. در واقع بيش از 90درصد آنچه شما به طرف مقابلتان انتقال ميدهيد از طريق حركات غيركلامي و به عبارتي زبان بدني شماست و تنها حدود 10 درصد منظور شما از طريق گفتار و كلامتان منتقل ميشود.زبان بدن ميتواند گوياي وضعيت دروني فرد باشد. براي مثال ميتواند خشم، خستگي، وضعيت آرام، گيجي و ديگر نشانهها را نشان دهد. زبان بدن در واقع شامل تمام حركات شماست از حالتها و حركات صورت شما گرفته تا تماس چشمي، ژستها، مدل ايستادن و... . معمولا شناخت درست زبان بدن ميتواند كاري بسيار دقيق و ظريف باشد اما شما ميتوانيد به راحتي با آشنايي با چند حركت رايج با اصول زبان بدن آشنا شويد، هر كدام از اين نشانهها ميتواند بيش از هزاران كلمه، گويا باشد.
وقتي او آينه شماست
بسيار اتفاق ميافتد رفتارهاي دوفرد كاملا هماهنگ ميشود، يعني دوفردي كه با هم تعامل دارند، حركات و زبان بدن آنها كاملا شبيه هم باشد و انگار تمام ايماها و اشارههاي زبان بدن آنها در آينه تكرار ميشود اما آيا ميدانيد اين هماهنگي ميتواند چه معنايي داشتهباشد؟ وقتي شما با فردي ملاقات ميكنيد كه تمام حركات و زبان بدن شما را تقليد ميكند يا شما متوجه ميشويد خودتان حركات او را تقليد ميكنيد، نشان ميدهد كه شما دو نفر در يك وضعيت و حالت رواني هستيد.
همچنين از اين هماهنگي و تقليد رفتارها ميتوانيد به علاقه شخص مقابل نسبت بهخودتان پي ببريد. وقتي او حركات و رفتارهاي شما را مثل آينه تكرار ميكند نشان ميدهد به شما علاقه دارد و ميكوشد به نوعي خود را به شما وصل كند. براي مطمئن شدن از اين علاقه ميتوانيد حركات خود را چندبار جابهجا تغيير دهيد تا ببينيد آيا او هم تغيير ميدهد يا نه؟!
اين دست دادن يعني ...
بايد بدانيد معني دست دادن خيلي فراتر از سلام گفتن، از ديدن شما خوشبختم و... است. مهمترين بخش در دست دادن، تماس كف دست شما با دست طرف مقابل است و ميتوان گفت اين حركت ساده خيلي بيشتر از يك تماس است، تماس كف دستهاي شما نيت درست شما را نشان ميدهد و اينكه نسبت به اين رابطه حالت تدافعي نداريد و نوع تعامل شما كاملا صميمانه و بدون هيچگونه تهديدي است.
برای پیشرفت موفقیت آمیز باید بتوانید كارتان را به طور مؤثر و عالی سازماندهی كنید.
نكته اول: كار خود را تا حد ممكن به طور موثر سازماندهی كنید.
برای پیشرفت موفقیت آمیز باید بتوانید كارتان را به طور مؤثر و عالی سازماندهی كنید. مقوله هایی كه در این زمینه میگنجد عبارتند از: مدیریت زمان، سازماندهی وظایف و مدیریت خود. اهداف شغلی خود را به طور واقعی معین كنید و ببینید آیا با تدابیری كه اندیشیده اید و گامهایی كه در این زمینه بر میدارید واقعاً به آن دست مییابید. سعی كنید تا حد امكان مراحل پیشرفت را آسان سازید و از انجام كارهای غیرضروری بپرهیزید.وظایف خود را به دیگران محول كنید تا زمان بیشتری برای انجام كارهای مهم و اساسی داشته باشید. اگر در زمینه ای به تنهایی قادر به پیشرفت نیستید، از دیگران كمك بگیرید. همچنین با بررسی نحوه مدیریت افراد موفق بر كارهایشان، از تجربیات آنها استفاده كنید.
نكته دوم: با خودتان كنار بیایید.
در طول پیشرفت مراقب خود باشید. اگر از نظر جسمی و روحی صدمهای به شما وارد شود، بدون شك صعود و ترقی هیچ سودی برای شما نخواهد داشت.
ــ روزانه زمان مناسبی را به استراحت اختصاص دهید. شما باید باتریهای خود را شارژ كنید تا در هر زمان با كمبود انرژی مواجه نشوید.
ــ توجه داشته باشید كه از توازن و تحرك متناسبی برخوردار باشید.
ــ متعادل و سالم غذا بخورید.
ــ به دنبال یك سرگرمی سالم برای خود باشید تا با آن بتوانید تمدد اعصاب كنید.
ــ از روابط خصوصی كناره نگیرید و همواره به روابط دوستانه و زناشویی خود توجه خاص داشته باشید.
همه آدم ها در ذهن شان هم شخصيت منفي دارند وهم مثبت اماحالا وقت آن است كه شخصيت
منفي ذهنتان را بيرون كنيد.
ممكن است شما هم مانند اغلب آدمها گاهي با خودتان حرف بزنيد، بحث كنيد، نتيجه بگيريد و حتي مشاجره كنيد. صحبتهاي دروني موضوعي است كه اغلب آدمها تجربهاش ميكنند. اغلب آدمها در ذهنشان يك شخصيت مثبت و يك شخصيت منفي دارند كه گاهي براي ايجاد تعادل در تصميمهايشان دست به دست هم ميدهند و گاهي هم عليه هم بسيج ميشوند و زندگيشان را به هم ميريزند اما شما با انجام چند تمرين ميتوانيد شخصيت منفي ذهنتان را رام كنيد و آن را براي گرفتن تصميمات منطقي به خدمت بگيريد. پس اگر فكر ميكنيد آماده جنگيدن با ديو درونتان هستيد با ما همراه شويد.
تمرين شماره يك
دفتر خاطراتتان را برداريد
يك روز را براي انجام اين تمرين انتخاب كنيد؛ روزي كه نه در آن قرار است كار خاص و مهمي انجام دهيد و نه موضوع غم انگيزي براي بررسي در پيرامونتان وجود دارد. سعي كنيد آرامترين روزتان را براي اين كار انتخاب كنيد و در شرايطي باشيد كه كسي مزاحم انجام تمرينتان نشود. دفترچه خاطرات يا حتي يك ورق كاغذ را مقابلتان بگذاريد و سعي كنيد تمام قرارهايي كه با خودتان گذاشتهايد را بنويسيد. هر چند ساعت يكبار دفتر را برداريد و به جملاتي كه نوشتهايد نگاه كنيد. در اين ساعتها چقدر موفق بودهايد و تا چه اندازه توانستهايد مكالمات دروني و افكارتان را كنترل كنيد؟
بعد از اينكه مدتي اين تمرين را انجام داديد خواهيد توانست بدون مراجعه ساعت به ساعت به نوشتههايتان ذهنتان را كنترل كنيد و هوشيارانه جملاتي كه بهخودتان ميگوييد را بررسي كنيد.