با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
وقتي كسي را ميبينيد كه به راحتي ميتواند نظر ديگران را به نفع خودش عوض كند، چه احساسي داريد؟ دوست داريد شما همچنين فردي شويد؟...
روانشناسان اعتقاد دارند شما با دانستن و استفاده از چند قانون ساده، ميتوانيد ذهنيت ديگران را نسبت به كاري كه درنظر داريد، تغيير دهيد.اولين قانون تغيير ذهنيت، اين است كه حرفتان را كوتاه، صريح و ساده بگوييد. يكي از كارشناساني كه در موسسه علم و مذهب فارادي در دانشگاه كمبريج در زمينه روانشناسي فعاليت ميكند ميگويد، مردم معمولا سختشان است كه در بحثهاي پيچيده شركت كرده و نظر خودشان را بگويند. او هر كدام از نقطهنظرهاي خود را با توضيحدادن مثالهاي سرگرمكننده و قصههايي از گوشه و كنار روانشناسي- اجتماعي روشن كرده است.
همدلي/ Empathy
در چشم مردم نگاه كنيد، وقتي سرشان را تكان ميدهند شما هم همان كار را انجام دهيد، به آنها بگوييد با ايشان همشهري هستيد! ما به مردمي كه مثل خودمان هستند، اعتماد ميكنيم. (ترجيح ميدهيم با كساني كار كنيم كه اهل يك طبقه اجتماعي و يك شهر هستيم يا به نوعي با هم ارتباط داريم.)
اطمينان/ Confidence
هرقدر شما بيشتر مطمئن باشيد، ما بيشتر احساس ميكنيم كه حق باشماست؛ حتي وقتي بدانيم كه فاكتورهاي شما اشتباه هستند. (سياستمداران تهاجمي يا فروشندگان را به خاطر بياوريد.)
ناهمخواني/ Incongruity
ذهن مردم را گول بزنيد، به جاي اينكه به آنها بگوييد قيمت هر عدد كيك 200 تومان است، بگوييد 5 عدد كيك هزار تومان است؛ به اين ترتيب مردم بيشتر ترغيب ميشوند كه 5 كيك از شما بخرند در نتيجه شما هم بيشتر فروش ميكنيد.
منافع شخصي/ Perceivedself
اگر بخواهيد به هدف خاصي دست پيدا كنيد و براي اين كار، نياز به متقاعد كردن ديگران داريد و بايد نظرشان را عوض كنيد، بهتر است براي توجيه كارتان از منافع مخاطبانتان صحبت كنيد؛ نه اينكه بر آرزوها و منافع خودتان تاكيد كنيد. مثلا به جاي اينكه بگوييد: «اگر اين كار را نكني، ناراحت ميشوم.» بگوييد: «اگر اين كار را انجام دهی، خوشحال می شوم».
سادگي/Simplicity
حرفتان را كوتاه، صريح و ساده بيان كنيد تا مردم را متقاعد كنيد كه صحبت شما درست است.
بيشتر مردم سعي ميكنند،يا حداقل دوست دارند خودشان را خوب جلوه دهند تا بد! اما هيچ شكي نيست كه در زندگي روزمره، روشهايي كه در اين مطلب گفته شد، بهطور برجستهاي براي دستيابي به منافع شخصي كاربرد دارند؛ به اين موضوع فكر كنيد. وكلا، آگهيدهندهها و سياستمداران و برخي از متخصصان كه اكثرا با چنين تكنيكهايي سر و كار دارند و افراد خوشآوازهاي هستند.اين مطلب در واقع براي كمك به منافع آدمهاي خوب نوشته شده؛ هر كسي كه كتابهاي هريپاتر را خوانده باشد، خوب ميداند از روشهاي جادويي يكساني ميتوان براي دستيابي به اهداف مثبت و هم منفي استفاده كرد. البته دانستن اين مطالب، باعث ميشود دست آدمهايي كه روزانه با آنها سروكار داريم، كمي رو شود! اما در عصر حاضر، مهمترين نكته، رفع تعارضها و ناسازگاريهاست.
وقتي پدرومادر ميشويد، مسئوليتهايتان تمامي ندارد. تمام تلاشتان را ميكنيد تا فرزندتان از هر نظر بهترين باشد؛ چه از نظر فكري و چه از نظر روحي. اصلا چه بهتر كه در كنار همه اينها فرزند دوستداشتني شما يك فرد باهوش و حتي يك نابغه هم باشد! بهخصوص اينكه حالا بر خلاف گذشته كه تصور ميشد هوش عاملي است كه تنها به وسيله ژنتيك تعيين ميشود، دانشمندان و روانشناسان كودك متعقدند، محيطي كه فرزند شما در آن رشد ميكند و فردي كه كودك را بزرگ ميكند، پابهپاي ژنتيك در باهوشتر شدن او نقش دارد. اين يعني شما پدرومادرها هم ميتوانيد در باهوشتر شدن فرزندتان نقش داشته باشيد. در اين گزارش «حميدرضا حبيباللهي» مشاور رفتارشناسي از هوش كودكان و نقش شما پدرومادرها در تقويت هوش آنها ميگويد.
6 سال و 11 ماه و 29 روز وقت داريد
پدرومادر با تحريك ذهني كودك ميتوانند، نقش زيادي در تقويت هوش او بازي كنند. چون همانقدر كه ژن و وراثت در چگونگي شكلگيري هوش كودك نقش دارد، عوامل محيطي مثل سلامت، تغذيه و مهمتر از همه شيوه برخورد با كودك بهخصوص در دوران نوزادي هم ميتواند در افزايش هوش او موثر باشد. اين تاثير تا آنجاست كه حتي با پذيرش تاثير عوامل وراثتي و نقش تعيينكنندهاي كه در تعيين ميزان هوش دارند، هرگز نميتوانيم منكر نقش بسيار زياد آموزش و نوع ارتباط پدرومادر بر ذهن كودكان شويم. به عبارت ديگر آموزشهايي كه پدرومادر در قالب بازي به كودكان نوزاد خود ميدهند، پابهپاي عوامل وراثتي در بالا بردن بهره هوشي آنها تاثير گذارند.
در سالهاي اول زندگي كودك، وقتي كه مغز او هنوز در حال شكلگيري و تكامل است، آموزشهاي هدفمند و توجه نشان دادنهاي آگاهانه والدين به رفتار كودك ميتواند به ارتقاي هوش او كمك كند. بازيهاي ساده اما هدفمند با كودك در اين دوران كه مغز او در حال رشد و تكامل است، به ايجاد مداربنديهاي مغزي پيچيده و ضروري در مغز كودك كمك ميكند و همين باعث تقويت و رشد هوش كودك ميشود. در حقيقت پدرومادر از زمان جنيني تا زماني كه كودك 6 سال، 11 ماه و 29 روز دارد، وقت دارند تا تمام تلاششان را براي تقويت هوش كودك صرف كنند، چون بعد از اين مرحله ذهن كودك شما درست مثل نرمافزاري عمل ميكند كه طي اين مدت پردازش شده و حالا آماده بهرهبرداري و استفاده است.
معمولا10تا 18 ماهگي زمان شكلگيري اين ارتباطات مغزي در كودكان است، بنابراين تشويق شما با تاثيري كه در كودك ميگذارد به آزادشدن موادي در مغز و تقويت اين چرخه منجر ميشود. درست در طرف مقابل اين برخورد هر بيتفاوتي شما باعث تقويت نشدن ارتباطات مغزي كودك ميشود و او را نسبت به انجام كارهاي جديد دلسرد ميكند
موفقيتهاي كودكتان را جشن بگيريد
شما بهعنوان پدرومادر براي تقويت رشد هيجاني كودكتان بايد نسبت به كوچكترين فعاليتهاي او عكسالعمل نشان دهيد. وقتي كودك شما براي نخستينبار روي پاي خودش ميايستد، شما بياختيار از خوشحالي فرياد ميزنيد. شايد اين يك عمل غيرارادي و كاملا پيشبيني نشده در شما باشد اما همين حركت نه تنها كودك را خوشحال ميكند بلكه ارتباطات قشر جلويي و بخش دروني مغز او را كه جايگاه احساسات است، تقويت ميكند.
سوال اول:
شما به طرف خانه کسی که دوست دارید می روید.
دو راه برای رسیدن به انجا وجود دارد:
▪ یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد می رساند ولی خیلی ساده و خسته کننده است
▪ اما راه دوم به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر است ولی پر از مناظر زیبا و جالب است.
حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه محبوبتان انتخاب می کنید؟راه کوتاه یا بلند؟
سوال دوم:
در راه دو بوته گل رز می بینید .یکی پر از رزهای قرمز و دیگری پر از رزهای سفید.شما تصمیم می گیرید ۲۰ شاخه از رزها را برای او بچینید.
چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می کنید
(شما می توانید یا همه را یا از ترکیب دو رنگ انتخاب کنید)
سوال سوم:
بالاخره شما به خانه او می رسید .
یکی از افراد خانواده در را بر روی شما باز می کند.
شما می توانید از انها بخواهید که دوستتان را صدا بزند.
یا اینکه خودتان او را خبر کنید.
حالا چکار می کنید؟
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی میكرد.
او میخواست مزرعه سیبزمینیاش را شخم بزند اما این كار خیلی سختی بود.
تنها پسرش كه میتوانست به او كمك كند، در زندان بود!
پیرمرد نامهای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد: پسر عزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بكارم. من نمیخواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان كاشت محصول را دوست داشت. من برای كار مزرعه خیلی پیر شدهام. اگر تو اینجا بودی تمام مشكلات من حل میشد. من میدانم كه اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم میزدی ... دوستدار تو پدر
پس از چند روز پیرمرد این تلگراف را دریافت كرد: پدر به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن من آنجا اسلحه پنهان كرده ام.
صبح روز بعد 12 نفر از مأموران اف.بی.آی و افسران پلیس محلی دیده شدند و تمام مزرعه را برای یافتن اسلحه ها شخم زدند بدون اینكه اسلحهای پیدا كنند.
پیرمرد بهتزده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت كه چه اتفاقی افتاده و میخواهد چه كند؟
پسرش پاسخ داد: پدر برو و سیب زمینی هایت را بكار، این بهترین كاری بود كه از اینجا میتوانستم برایت انجام بدهم.
برخی شرکتها عملکرد بهتری نسبت به سایرین دارند. این امر میتواند به خاطر شناخته شدن و معروفیت نام شرکت، نوآوری، سهم بازار یا شماری دیگر از ویژگیهایی باشد که یک شرکت خوب را در میان سایر شرکتها برجسته میکند. نکته مهم برای سرمایهگذار این است که قادر باشد برندگان احتمالی را تشخیص دهد قبل از اینکه آنها تبدیل به نامهای مشهوری شوند.
در این مقاله نگاهی میاندازیم به سه مشخصه اصلی که باعث موفقیت یک شرکت میشود. سعی کنید آنها را به کار بگیرید، خواهید دید که شما هم با رديابي آنها به موفقیت دست پیدا میکنید.
سه راز موفقیت
بنابراین چه عواملی موجب موفقیت یک شرکت میشود، و آیا این شرکت مکان خوبی برای سرمایهگذاری است؟ پاسخ این سوال بستگی دارد به اینکه این سوال را از چه کسی میپرسید، یک حسابدار، اقتصاددان، بازاریاب یا کارشناس منابع انسانی، به هر حال با کنار هم گذاشتن همه این پاسخها، میتوانید یک شرکت موفق را با این مشخصات تعریف کنید:
تفكر وسواسي خانمها در مورد تصوير بدنيشان، نه تنها به دختران جوان به ارث رسيده بلكه مردان را هم گرفتار كرده است. مطالعات نشان داده این مشکل از دهه 60 ، سال به سال بيشتر شده و حالا به يك اپيدمي تبديل شده است
مطالعات نشان داده تفكر وسواسي خانمها در مورد تصوير بدنيشان از دهه 60 ، سال به سال بيشتر شده و حالا به يك اپيدمي تبديل شده است كه دختران جوان را نيز گرفتار خود كرده؛ در حقيقت دختران نوجوان از مادرهايشان الگو ميگيرند؛ مادراني كه دائما نگران اندازه و شكل اندامشان هستند و همين باعث ميشود كه امروز شاهد دختران 13-14 سالهاي باشيم كه با وجود بلوغ و تكامل بدنشان، با رژيمهاي سخت غذايي سروكله ميزنند. اما در اين مطلب متوجه ميشويد كه اين تفكر فقط دخترانه نيست!
وسوسه لاغري در ميانسالي هم بروز ميكند
قبلا همه فكر ميكردند كه« آنوركسيا» از آن بيماريهايياست كه فقط دختران نوجوان را درگير ميكند اما اخيرا مشخص شده كه «آنوركسيا»، «بوليميا» و ساير بيماريهاي وسواسي گوارشي ميتوانند در هر دورهاي از زندگي افراد رخ دهند و هيچ ربطي به سن و سال ندارند. تحقيقات جديدي كه در ماههاي اخير انجام شده، نشان داده است كه خانمها در سنين 20، 30، 40 و حتي بيشتر به همان اندازه دختران جوان و نوجوان، خود را براي لاغر شدن و لاغر ماندن تحت فشار قرار ميدهند. بدتر از همه اين است كه خانمهاي بزرگسالي كه دچار اين نوع بيماريهاي گوارشي ميشوند، كمتر به بيماري خود اقرار كرده يا به پزشك مراجعه ميكنند؛ چراكه اين بيماريها معمولا دختران نوجوان را درگير ميكنند!
تحقيقات نشان داده كه ميانسالي در خانمها بهعلت همراه بودن با طلاق احتمالي، ترك منزل فرزندان، ازدواج مجدد، بحث و جدلهاي معمول كه باعث ايجاد حس ناامني ميشود، سن حساسي در آنها محسوب شده كه با احساسهايي مانند تنفر از خويش، بيارزش بودن يا اعتماد به نفس پايين و تلاش براي لاغر شدن و زيبا ماندن فشار زيادي به آنها وارد ميكند.
بعد از اینکه گریه مفصلی کرد، در حالی که باقیمانده اشکهایش را از روی صورتاش پاک میکرد، با چهرهای غمگین و صدایی که حسرت در آن موج میزد، گفت: «آقای دکتر! میشه یه قرصی به من بدین که دیگه این چیزا یادم نیاد...
اگرچه ما یاد میگیریم که از نظر عاطفی درگیر مشکلات بیمار نشویم و فقط تا جایی به آنها بپردازیم که مانع تفکر بیطرفانه و کمکی که قرار است به بیمار بکنیم، نشود؛ ولی این بار انگار فرق میکرد و واقعا آرزو میکردم که چنین دارویی در اختیار داشتم. اما حیف که هنوز چنین روشی ابداع نشده و با توجه به دانش فعلی از مغز و حافظه، دستیابی به چنین درمانی هم اصلا نزدیک به نظر نمیرسد. پس چه باید کرد؟
خوشبختانه با انجام برخی اقدامات ممکن است بتوان تدریجا این مشکل را کمرنگتر کرد. یکی از اولین و مهمترین اقداماتی که باید صورت گیرد، درمان اختلالاتی مانند افسردگی و اضطراب است که امکان دارد بهطور همزمان در فرد وجود داشته باشد و باعث تشدید اشتغالات ذهنی و آسیبپذیری بیمار شود.
بنابراین فرد باید از نظر وجود اختلالات همراه مورد بررسی قرار گیرد. به علاوه، انجام رواندرمانی هم ممکن است بتواند از طرق مختلفی مثل حساسیتزدایی نسبت به جنبههای آزارنده حادثه، اصلاح باورهای نادرستی که ممکن است در مورد حادثه در ذهن فرد باشد و همچنین بررسی واقعه از دیدگاههای جایگزین یا به عبارت دیگر ارایه تعریف دوبارهای از اتفاق ناگوار، کمککننده باشد. جالب است بدانیم که اگر فردی تلاش کند به یک موضوع خاص فکر نکند، از این تلاش خود نتیجه معکوس خواهد گرفت و بیشتر از قبل به آن موضوع فکر خواهد کرد!
پس تلاش برای فراموشی، آب در هاون کوبیدن است و گردو بر گنبد انداختن. در عوض پرداختن به امور دیگری که توجه فرد را به سمت دیگری منحرف کند، میتواند تا حدودی و دستکم به صورت موقتی موثر باشد. اگرچه به خصوص در مواردی که مشکل شدید است، معمولا برای بهبود پایدار ناچار به استفاده از اقدامات درمانی که پیشتر به آنها اشاره شد، هستیم.
آیا میدانید شما چه پرنده ای هستید و شخصیت شما چگونه است!؟
فروردین تا 10 فروردین - درخت زبان گنجشک (حساسیت)
سرشار از جذابیت، با نشاط و سرزنده است و دوست دارد توجه دیگران را به خود جلب کند. عاشق زندگی، فعالیت و حتی پیچیدگی ها است. مستقل، خوش سلیقه، پراحساس، یار و هم صحبتی خوب است. کسی که تمایل به عفو و گذشت ندارد.
11 فروردین تا 20 فروردین - درخت افرا (استقلال فکری)
فردی معمولی نیست و سرشار از تصور و خلاقیت و ابتکار، خجالتی و تودار، بلندپرواز و مغرور است. متکی به نفس، به دنبال تجارب جدید و گاهی عصبی است اما حافظه و ذهنی قوی دارد و به آسانی یاد می گیرد و همیشه می خواهد اثری خوب روی دیگران داشته باشد.
21 فروردین تا 31 فروردین - درخت گردو (اشتیاق و شور)
نجیب و با دید وسیع نسبت به جهان، خودجوش و بلندپروازی او نامحدود است. فردی غیرقابل انعطاف، شریکی استثنائی اما بدقلق است. همیشه مورد علاقه نیست اما اغلب تمجید و تحسین می شود. مدیر و باهوش، بسیار پر حرارت اما گاهی اوقات مغرور است.
1 اردیبهشت تا 14 اردیبهشت - درخت سپیدار (تردید و عدم ثبات)
جذاب به نظرمی آید. با استعداد است.اما اعتماد به نفس بالایی ندارد. در مواقع لزوم بسیار شجاع است و به مهربانی و جوی خوشایند نیاز دارد. بسیار مشکل پسند و غالباً تنها است و طبعی هنرمندانه دارد. هماهنگ کننده خوبی است و به فلسفه علاقمند است. در هر موقعیتی قابل اعتماد است و به طور جدی در امور مشارکت دارد.
14 اردیبهشت تا 24 اردیبهشت - درخت شاه بلوط (درستکاری)
هیکل و اندامی خارق العاده، پرابهت، حس عدالت خواهی بالا، یک طراح و سیاستمدار است. به راحتی آزرده خاطر می شود. بسیار حساس، کوشا، گاهی اوقات برتر از دیگران عمل می کند و گاهی در ارتباطات خود با سایرین سوء تفاهم برایش بوجود می آید. خانواده مدار و از لحاظ فیزیکی روی فرم است.
25 اردیبهشت تا 3 خرداد - درخت ون (بلندپروازی)
فوق العاده جذاب، پرانرژی، خودجوش و پر مسئولیت است.انتقاد را دوست ندارد. جاه طلب، بلند پرواز، باهوش، مستعد و قابل اطمینان است. به پول اهمیت می دهد. خواستار توجه از سوی دیگران است و به پشتوانه و حمایت احساسی نیاز دارد.
خیلی بیشتر از آنچه که همه ما به آن اعتراف کنیم، رفتارهایمان براساس میل درونیمان به تحتتاثیر قرار دادن دیگران شکل میگیرد. این میل در محصولات مارک داری که استفاده میکنیم، کافه ها و رستوران هایی که میرویم، خانه ها و ماشین هایی که میخریم و شغلی که انتخاب میکنیم، منعکس میشود.
اما آیا محصولات مارک دار، کافههای تجملی، خانه ها و ماشینها اینقدر گیرا هستند؟ فردی عالیرتبه در شغلی که علاقهای به آن ندارد، چطور بعضی از این چیزها توجه ما را یک تا دو دقیقه به خود جلب میکند اما زیاد طول نمیکشد.
چرا؟ چون دارایی های ملموس به اندازه کیفیات غیرملموس گیرا نیستند.
سوالات زیر را در نظر بگیرید:
او سوار یک پورشه آخرین مدل است، اما آیا واقعاً از عهده خرید این ماشین برمی آمده؟
او یک خانه خیلی بزرگ دارد، اما آیا خانواده و زندگی دوست داشتنی دارد؟
او پول زیادی درمیآورد، اما آیا واقعاً از کاری که برای گذران زندگی انجام میدهد لذت میبرد؟
متوجه منظورم شدهاید. وقتی پاسخی که به این سوالات میدهید، "خیر" باشد، موضوعی که ابتدا به نظرتان بسیار گیرا میآمده، دیگر اینطور نخواهد بود.
حالا لحظهای وقت بگذارید و فردی را تجسم کنید که عاشق کارش است، معمولاً لبخند بر لب دارد و از هر نفسی که میکشد لذت میبرد. آیا این فرد توجهتان را جلب میکند؟ آیا مهم است که این آدم یک میلیونر نیست؟
در زیر به 28 راه عالی برای تحت تاثیر قرار دادن اطرافیانتان اشاره میکنیم. اگر این نکات را به طور مرتب رعایت کنید، نه تنها دیگران را تحت تاثیر قرار میدهید، بلکه به شما کمک میکند انسان بهتری هم باشید.
1.اُرجینال باشید. با خودتان صادق باشید. جودی گارلند گفته است، "همیشه بهترین ورژن خودتان باشید به جای اینکه ورژن دوم یک نفر دیگر باشید." با این جمله زندگی کنید. اصلاً نمیتوانیدخودتان را جای دیگری بگذارید. جای تنها کسی که میتوانید باشید، خودتان هستید. اگر خودتان نباشید، یعنی واقعاً زندگی نمیکنید—فقط وجود دارید. و از خودتان بپرسید: اگر آنچه که هستید را دوست ندارید، چرا بقیه باید دوستتان داشته باشند؟
2.به فکر دیگران باشید. اگر به فکر دیگران نباشید، آنها هم به فکر شما نخواهند بود. هرچقدر بیشتر به بقیه کمک کنید، آنها بیشتر برای کمک به شما راغب خواهند بود. عشق و محبت، عشق و محبت میآورد.
به این تست شک نکنید . این آخرین و استانداردترین تست شخصیت شناسى است که این روزها در اروپا بین روانشناسان در جریان است . پاسخهایش هم اصلاً کار دشوارى نیست . کافى است کمى به خودتان رجوع کنید . یک کاغذ و قلم هم کنار دستتان باشد و جوابی را که انتخاب می کنید یادداشت کنید که بتوانید امتیازهایى که گرفته اید جمع بزنید ..
حاضرید ؟ پس شروع کنید:
1 چه موقع از روز بهترین و آرام ترین احساس را دارید ؟
الف ) صبح
ب ) عصر و غروب
ج ) شب
2 معمولاً چگونه راه مى روید ؟
الف ) نسبتاً سریع، با قدم هاى بلند
ب ) نسبتاً سریع، با قدمهاى کوتاه ولى تند و پشت سر هم
ج ) آهسته تر، با سرى صاف روبرو
د ) آهسته و سربه زیر
ه ) خیلى آهسته
3 وقتى با دیگران صحبت مى کنید ؛
الف ) مى ایستید و دست به سینه حرف مى زنید،
ب ) دستها را در هم قلاب مى کنید،
ج ) یک یا هر دو دست را در پهلو مى گذارید،
د ) دست به شخصى که با او صحبت مى کنید، مى زنید،
و ) با گوش خود بازى مى کنید، به چانه تان دست مى زنید یا موهایتان را صاف میکنید
"تواضع" و "فروتنی" از صفاتی هستند که هر بار که نامشان به گوش می رسد
احساس دلپذیر و خوشایندی در انسان به وجود می آورند.
شاید بشود گفت این طراوت و خوشایندی، خصوصیت همه صفات اخلاقی است، چرا که ریشه در فطرت آدمی دارند و ناخودآگاه نسبت به خوبی ها کششی را در ما ایجاد می کنند. اما باز این دو صفت تفاوت های چشمگیری با دیگر صفات اخلاقی دارند، چرا؟
همان طور که در مقالات گذشته به ویژه در دو قسمت قبلی همین مقاله مطرح شد، ضد این صفات یعنی "غرور" و "تکبر"، آزاردهنده ترین صفات آدمیزاد و البته خیرمایه بخشی از وجود ما هستند. می گویند آدم مغرور حتی از اسبی که کالسکه اش را می راند، بیزار است. متأسفانه این صفات منفی به قدری به ما نزدیکند که مثل اندام های درونی بدن، به چشم نمی آیند و دایم از آنها غافلیم. در اساس همین دو صفت هستند که در طول تاریخ، باعث سقوط افراد موفق از قله های ترقی چه در ابعاد مادی و چه در معنویات شده اند و صد البته این تهدید ادامه خواهد داشت و به قول نیچه "تکبر، آسان ترین راه برای از بین بردن سرافرازی هاست".
فکر نکنید آدم های با ضریب هوشی بالا در امان هستند، جالب اینجاست که این صفات ناپسند یعنی "غرور" و "تکبر"، هیچ گونه ارتباطی به میزان ضریب هوشی ما ندارند و در هر انسانی با هر میزان هوش و درایت به وضوح دیده می شوند. غیر از خود شخص که از این عیوب ریشه دار تا حدود قابل توجهی ـ یا کاملاً ـ غافل است، دیگران به عیوب او بیش از خودش واقفند و کم و کیف آن را به وضوح تشخیص می دهند. لذا هرازگاهی مستقیم یا غیرمستقیم نظرات یا رفتار ما را که ناشی از این غرور و تکبر است مورد ایراد قرار می دهند و اینجاست که ما اصلاً از این اعتراض خوشمان نمی آید و با هر روشی سعی می کنیم نظر گوینده را حتی الامکان تغییر دهیم و به او فهمانیم که کاملاً در اشتباه است. نظیر این علایم یعنی واکنش نسبت به انتقادات اطرافیان، نشان دهنده این است که این صفات در تار و پود وجودمان لانه کرده و برای مبارزه با این دو نقطه ضعف اساسی یعنی "غرور و تکبر" راه طولانی در پیش داریم و به نظر می رسد به این سادگی ها هم نمی توانیم از شرشان خلاص شویم! شاید تشریح برخی از تکنیک های فریبنده این دو صفت ناپسند، قدری راه مبارزه را بهتر ترسیم کند و ما را بیشتر با این اژدهای هزار چهره آشنا سازد.
ممکن است همه آدمها برابر آفریده شده باشند؛ اما نگاهی به فیش حقوقی آنها نشان می دهد که درآمدشان نابرابر است. این مسأله به طبقه اجتماعی، تحصیلات و حتی شانس نسبت داده می شود، اما به نظر دالتون کانلی، استاد جامعه شناسی دانشگاه نیویورک، نابرابری از خانواده آغاز می شود.
کانلی در کتابش با عنوان “ترتیب تولد؛ کدام خواهر و برادرها موفق می شوند و چرا” می گوید: ۷۵ درصد نابرابری درآمد بین افراد در ایالات متحده، بین خواهر و برادرها در یک خانواده مشاهده می شود. او به عنوان مثال به اقبال و ثروت متفاوت بیل و راجر کلینتون، و جیمی و بیلی کارتر اشاره می کند.
تحقیقات نشان داده که فرزندان اول (و تک فرزندها) در موفقیتهای تحصیلی، منزلت حرفه ای، درآمد و ثروت خالص پیشتاز هستند. برعکس، فرزندان میانی در خانواده های پرجمعیت بدترین وضع را دارند.
مایکل گروس، نویسنده کتاب “چرا فرزندان اول فرمانروایی می کنند و فرزندان آخر می خواهند جهان را دگرگون کنند”، اعتقاد دارد: موقعیت یک بچه در خانواده، شخصیت، رفتار، یادگیری و قدرت کسب معاش او را تحت تأثیر قرار می دهد. اغلب مردم درکی ذاتی از این مطلب دارند که ترتیب تولد به نحوی بر رشد تأثیر می گذارد، اما چگونگی تأثیر مهم و معنی دار آن را کمتر از آن چه که واقعاً هست، در نظر می گیرند.
کانلی نیز معتقد است: ترتیب تولد در شکل دادن موفقیتهای فردی مهم است، اما این فقط در مورد بچه های خانواده های بزرگ (با بیشتر از چهار فرزند) و در خانواده هایی که منابع مالی و وقت والدین کم باشد، صادق است. اما در خانواده های ثروتمند، این تأثیر کمتر است.
در این جا نگاهی می اندازیم به تأثیری که ترتیب تولد ممکن است بر خصوصیات فردی داشته باشد:
● فرزندان اول
آنها وظیفه شناس تر، جاه طلب تر و سلطه جوتر از خواهر و برادرهای کوچکتر از خود هستند، فرزندان اول در دانشگاههای هاروارد و ییل به خوبی خود را نشان می دهند، همچنان که در رشته های مشکل تری مثل پزشکی، مهندسی و حقوقی می درخشند. همه فضانوردانی که به فضا رفته اند بزرگترین فرزند یا بزرگترین پسر خانواده شان بوده اند و در طول تاریخ نیز (حتی زمانی که خانواده های پرفرزند معمول بوده است) بیش از نیمی از برندگان جایزه نوبل فرزند اول بوده اند.
بد نیست بدانید برخی شخصیتها نظیر هیلاری کلینتون، ریچارد برانسون، جی.کی.رولینگ (نویسنده کتابهای هری پاتر)، وینستون چرچیل همچنین بعضی از ستاره های سینما از جمله: کلینت ایستوود، جان وین، سیلوستر استالونه، بروس ویلیس، و همه بازیگرانی که نقش جیمز باند را بازی کرده اند، همگی فرزند نخست خانواده بوده اند.
آنتونی رابینز از اواسط دهه 1980 تقریباً به چهره اول مربیان پیشرفت شخصی تبدیل شده است و به نظر می رسد که جایگاه او در این زمینه برای بسیاری دیگر از مربیان، دست نیافتنی باشد.
شاخص شدن چهره آنتونی رابینز با تصاویری گره خورده است که بسیاری از شرکت کنندگان در سمینارهای او انجام دادند. یعنی با استفاده ار تمرکز ذهنی، توانستند از روی آتش عبور کنند. اما آنتونی رابینز فقط اینها نیست. او در بسیاری از آموزه ها و هم چنین سمینارهایی که برگزار کرده موفقیت را فقط از بُعد ذهنی بررسی نکرده و به تغذیه اهمیت تنفس و... در نیل به موفقیت اهمیت داده است.
در این زمینه نظراتی دارد که شاید بسیار جالب باشد. مثلاً می گوید نشاسته را با پروتئین نخورید یا هر چقدر گیاه خواری در پیش بگیرید از پیری زودرس اجتناب کرده اید و مطالب و مباحث دیگر که هرکدام برای خود بحث های زیادی به دنبال دارد. آنچه مشخص است این است که این نوع رژیم غذایی برای بسیاری جواب داده است و به کار بستن آنها می تواند تأثیر مثبتی بر زندگی شخصی ما بگذارد. اما لازم است اول بدانیم حرف حساب آنتونی رابینز در این زمینه چیست و بعد هم می ماند عمل کردن به آنکه بی تعارف کار هر کسی نیست و عمل کردن به آنها نیاز به آداب و اصولی دارد که کار را سخت می کند. با این حال اگر هدف، این است که امروزمان بهتر از دیروز باشد پس این آداب هم می تواند تبدیل به یک نوع عادت شود.
تمرین با یک رژیم غذایی عجیب
آنتونی جی ماهاوریک که خود را آنتونی رابینز معرفی می کند تحت عنوان تونی رابینز هم معروف است. رابینز با رژیم غذایی مخصوصی که خیلی با تئوری رابرت او یانگ مبنی بر رژیم آلکالاین شباهت دارد، توانسته بدن خود را سالم و در فرم ایده آل حفظ کند. اگرچه رژیم مطرح شده از سوی رابینز نکات منحصر به فرد دیگری هم در خود جای داده است.
تا به حال چند بار احساس كردهايد كه مغز شما از كار افتاده است و ديگر قادر به فكر كردن نيستيد؟ اين به دليل آن است كه ما نياز داريم توانائيهاي خود را براي فكر كردن افزايش دهيم. مطلب حاضر به نكاتي ميپردازد كه ما براي بيشتر و بهتر فكر كردن بايد به كار گيريم و به آن نياز داريم ...
1. يافتن بهترين زمان. بيشتر افراد مسن صبحها بهتر ميتوانند فكر كنند و اغلب جوانان بعداز ظهرها. شما چه زماني بهتر فكر ميكنيد؟
2. خوب تحصيل كنيد اما افراط نكنيد. بعضي از روانشناسان عقيده دارند كه تحصيلات تخصصي افراطي و زياد ميتواند به توانايي تفكر خلاقانه آسيب وارد كند. شما اگر در رشته نويسندگي دكترا كسب كنيد الزاما رمان نويس بزرگي نخواهيد شد.
3. روز خود را با بهترينها شروع كنيد. محققين نشان دادهاند كه مقدار كافئين موجود در يك فنجان قهوه ميتواند به تمركز حواس كمك كند اما اگر شما مستعد اضطراب هستيد بهتر است فراموشش كنيد.
4. خاطرات جديد را به خاطرات قبلي بچسبانيد. حافظه خود را چون دار بستي در نظر بگيريد و اطلاعات جديد را روي آن تثبيت كنيد. هميشه اطلاعات جديد را به چيزي پيوند دهيد و هرگز آن را تنها رها نكنيد.
همه ارتباط برقرار می کنند اما اینکه یاد بگیریم چطور خوب ارتباط برقرار کنیم نیازمند داشتن مهارت است. برای اینکه در کار و تجارت موفق شویم (یا هر عرصه دیگر از زندگی)، باید بتوانیم مهارت های ارتباطی را خوب یاد بگیریم. برای بعضی ها ارتباط برقرار کردن ساده است. بعضی ها ذاتاً استاد ارتباط برقرار کردن هستند و اعتماد به نفس بسیار زیادی برای اینکار دارند. اما بقیه چطور یاد می گیرند که با دیگران ارتباط برقرار کنند؟ در اینجا به 7 راهکار برای ایجاد ارتباط موفق اشاره می کنیم :
1. اعتماد به نفس داشته باشید
مهارت های مردمی خوب با اعتماد به نفس شروع می شود. وقتی کسی اعتماد به نفس داشته باشد خیلی خوب معلوم می شود. اعتماد به نفس مثل آهن ربایی بقیه را به سمت شما می کشاند و
رفتارهایتان نشان می دهد که ارزش صرف وقت و تلاش را دارید. وقتی حس قوی نسبت به خودتان داشته باشید، خیلی سریع از گپ کوتاهی که با کسی دارید گذشته و فرصتی در اختیارتان قرار می دهد که بتوانید بدون اتلاف وقت به قلب رابطه دست یابید.
وقتی می خواهید رابطه ای موثر داشته باشید، یکی از مهمترین قوانینی که باید رعایت کنید این است که مستقیم به چشم های طرف مقابل نگاه کنید. کسانیکه اعتماد به نفس کافی ندارند از ارتباط چشمی خودداری می کنند. خودداری از ارتباط چشمی نشان دهنده عدم علاقه یا بدتر از آن عدم صداقت است. وقتی دو نفر با هم ارتباط چشمی برقرار می کنند، ارتباطی موثر شکل می گیرد. ارتباط چشمی با حرف هایی که می زنید هم اعتبار می بخشد.
به این ده سوال پاسخ دهید تا دریابید که چه اندازه با احساسات و عواطف خود در ارتباط هستید سپس امتیاز های خود را جمع کرده و نتیجه حاصل را مشاهده نمایید!
1- هنگامی که غمگین و ناراحت هستید، آیا می توانید علت ناراحتی خود را پیدا کنید؟
همیشه ( 4 امتیاز)
بیشتر اوقات ( 3 امتیاز)
برخی مواقع ( 2 امتیاز)
به ندرت ( 1 امتیاز)
2- هر چند وقت یک بار شما چیزهایی را خریداری می کنید، ولی واقعا نمی توانید از پس هزینه های آن ها برآیید؟
همیشه ( 1 امتیاز)
بیشتر اوقات ( 2 امتیاز)
به ندرت ( 3 امتیاز)
هرگز ( 4 امتیاز)
نقش یک مدیرعامل در موفقیت یا عدم موفقیت یک شرکت بر کسی پوشیده نیست. مدیرعامل ها نفوذ خاصی روی یک شرکت و کارمندانش دارند. آن ها هدف را مشخص می کنند و کمپانی را به سوی آن رهبری می کنند. آنها برای یک رهبری موفق به سوی یک هدف خوب، باید دائم آمار و ارقام را زیر نظر داشته باشند؛ منابع مالی و انسانی را کنترل کنند و مدیریت زمانی بی نقص داشته باشند. بعلاوه آنها باید مانند یک مورخ، وقایع و نتایج را ثبت کنند و به خاطر بسپارند.
ما هم در این مطلب می خواهیم به ده مدیرعاملی بپردازیم که تاریخ تکنولوژی آنها را به خاطر خواهد سپرد. پس در ادامه ایمیل با ما همراه باشید تا با به یاد ماندنی ترین مدیران آی.تی آشنا شوید.
جف بزوز : مدیر عامل آمازون از سال 1995
جف بزوز را به خاطر خواهیم سپرد چون توانست بزرگترین فروشگاه آنلاین جهان را بنا کند. با تأسیس وبسایت آمازون، او توانست به مفهوم خرده فروشی آنلاین، مشروعیت بخشد. در سال 2007، کمپانی او Kindle را معرفی کرد که توانست به طور گسترده ای در میان کتاب خوان های الکترونیکی محبوب شده و پرچمدار نسل جدیدی از کتاب خوان های الکترونیکی ارزان قیمت گردد.
نولان بوشنل: مدیر عامل آتاری 1971 تا 1978
اگر چه بوشنل بازی های ویدئویی را اختراع نکرد، اما توانست تقاضای عمومی را برای این بازی ها بوجود آورد. او در سال 1971 توانست کمپانی افسانه ای آتاری را پایه گذاری کند. این کمپانی در سال 1976 به شرکت ارتباطات وارنر فروخته شد. هرچند بوشنل، فقط 7 سال بر آتاری حکمرانی کرد، اما در همین مدت این شرکت توانست به شدت رشد کند و تبدیل به بزرگترین کمپانی بازی های ویدئویی در جهان گردد. قبل از اینکه آقای بوشنل آتاری را ترک کند، این شرکت فروشی برابر 800 میلیون دلار داشت.
تحت نظارت او، آتاری توانست بازار خوبی برای کنسول های بازی خانگی درست کند. این شرکت همچنین یک سری موفق، از کنسول های خانگی Pong را هم معرفی نمود. آتاری 2600 هم از سایر محصولات معروف، در دوران بوشنل بود. اولین کامپیوتر خانگی آتاری هم در این دوران توسعه داده شد. جالب است بدانید که بوشنل در سال 1974، استیو جابز را برای کار در آتاری استخدام کرد.
از کارهایی که ناچاری انجام بدهی لذت ببر. نق زدن تنها تو را خسته می کند و نمی گذارد کار را درست انجام دهی، اما اگر با موفقیت مانند یک دوست رفتار کنی، مثل دوست همه جا به دنبال خواهد بود.
روز دوم
سعی کن کارهایت را از صمیم قلب انجام دهی، نه به صرف اینکه ناچاری انجام دهی، باید به کارت ایمان داشته باشی. یک جریان آب ضعیف، تنها نیمی از باغچه را آبیاری می کند.
روز سوم
موارد غیرقابل تغییر را همان طور که هست بپذیر. خواستن تنها، چیزی را تغییر نمی دهد. خواستن، باد را از وزیدن بازنمی دارد و برف را به آب نبات تبدیل نمی کند. اگر می خواهی چیزها را به چیزی بهتر از خودشان تبدیل کنی، با آنها همان گونه که هستند مواجه شو.
روز چهارم
تمرین کن تا از درون شاد باشی. اجازه نده دیگران برای شاد کردن تو تصمیم بگیرند. خودت رئیس کارخانه
شادی سازی باش.
در جامعه ایران اکثر افراد علاقمند به کار معین و دریافت حقوق هستند؛ ولی تعداد دیگری از افراد یا به دلیل نبود بازار کار معین یا به علت عدم علاقه، به سرمایه گذاری روی می آورند...
در جامعه ایران اکثر افراد علاقمند به کار معین و دریافت حقوق هستند؛ ولی تعداد دیگری از افراد یا به دلیل نبود بازار کار معین یا به علت عدم علاقه، به سرمایه گذاری روی می آورند. سرمایه گذاران معمولاً رفتاری ویژه در برقراری ارتباط میان حوادث جدید و آینده در پیش می گیرند. وقتی شرایط خوب باشد آنها به آینده خوشبینانه می نگرند. در این مطلب سعی کرده ام تا هفت کلید سرمایه گذاری موفق را به دستانتان دهم.
کلید اول:
در ارزیابی های خود رفتاری محافظه کارانه در پیش بگیرید.سرمایه گذاران معمولاً رفتاری ویژه در برقراری ارتباط میان حوادث جدید و آینده در پیش می گیرند. وقتی شرایط خوب باشد آنها به آینده خوشبینانه می نگرند. ریسک اصلی، پرداخت هزینه بیش از حد برای تجارت های پربازده نیست بلکه صرف هزینه ای فراوان برای شرکت هایی با سوددهی متوسط در روزهای خوب احتمال خطر را افزایش می دهد.به منظور اجتناب از برخورد با چنین مشکلاتی باید احتیاط را رعایت کنید. این امر به خصوص در رابطه با تخمین نرخ رشد یک کمپانی در آینده در کنار بررسی احتمال بازگشت سرمایه اهمیت زیادی پیدا می کند.
کلید دوم:
تنها سرمایه هایی را خریداری کنید که با یک تخفیف قابل توجه نسبت به ارزیابی شما از قیمت اصلی فروخته می شوند.پس از بررسی قیمت اصلی یک سهام خاص شما باید بر روی امتیاز اضافه به عنوان ضمانت اصرار بورزید. برای مثال چنانچه ارزیابی شما از قیمت سهام یک شرکت 11 هزار ریال باشد، قیمت 10 هزار ریال راضی کننده نخواهد بود زیرا حدود 10 درصد تخفیف، ضمانتی مطمئن برای شما به شمار نمی رود.
کلید سوم:
محدودیت های خود را شناخته و فقط سهامی را بخرید که اطلاعات کافی درباره آن به دست آورده اید.شما چگونه می توانید آینده وضعیت سهام یک شرکت را حدس بزنید. برای مثال در مورد کوکاکولا شما می توانید با نگاهی به مصرف سرانه محصولات این شرکت در کشورهای مختلف جهان، هزینه های مصرف شده مانند قیمت شکر، سابقه مدیریت بر روی سرمایه اولیه و مسایل دیگر به یک ارزیابی شخصی از عملکرد این برند و به تبع آینده آن دست یابید. این کار امکان یک تصمیم گیری منطقی را برای شما فراهم می کند.فقط شناخت و بررسی وضعیت اقتصادی یک برند و پیش بینی آینده آن در پنج تا 10 سال آینده می تواند زمینه ساز خرید بخشی از سهام آن کمپانی شود. در بسیاری از موارد ترس از بر باد دادن یک شانس بزرگتر شما را دربرمی گیرد. در این گونه موارد استفاده از اطلاعات موجود در تکنولوژی های جدید نظیر اینترنت یا تلویزیون می تواند بر دانش شما در این زمینه بیفزاید.